چه چیزی واقعیت دارد؟

چه چیزی واقعیت دارد؟


کسی که می خواهد پرواز کردن را بیاموزد ، ابتدا باید ایستادن ، راه رفتن ، دویدن ، بالارفتن و رقصیدن را بیاموزد. پرواز با پرواز اغاز نمی شود.

فردریش ویلهلم نیچه

----------------

پ.ن : نمیخوام مطلب رو بسط بدم یا به سمت و سوی خاصی ببرم ولی ایا باورهای ما مورد ازمایش و ازمون قرار گرفته اند؟ایا به قول دکارت به تنها چیزی که شک نکرده ایم خود شک بوده است؟ چگونه فهم ما از وجود و هستی و اعتقادات و ارتباطات شکل گرفته؟ چه چیزی را و چگونه باورکرده ایم؟ ایا بازخوردی از انچه پذیرفته ایم به خود پس داده ایم؟

چگونه پرواز ما با پرواز اغاز شده است؟

....

یک فیلم یک کتاب قسمت دوم

یک فیلم یک کتاب قسمت دوم

در این بخش از نوشته های وبلاگ در هرپست به معرفی یک فیلم خوب (برداشت کاملا شخصی که میتواند مورد تایید سایر دوستان باشد یا حتی مورد تنفر بقیه علاقمندان به این مباحث باشد!) ویک کتاب خوب (هکذا در این بحث!) خواهیم پرداخت...

شما نیز میتوانید نوشته های خودتان را درقالب نویسنده مهمان برایمان ایمیل نمایید تا به اسم خودتان در این بخش منتشر شود.

تقدم وتاخری در هیچ موضوعی وجود ندارد ومطالب صرفا برداشت های شخصی ، علاقمندی ها و زاویه دید نویسندگان می باشد و تایید یا نقد اثری نمیتواند هیچ تاثیری در واقعیت اثر داشته باشد که به هیچ وجهی ادعایی هم در این زمینه نداشته ایم ونداریم

شاد باشید.

------------------------

فیلم Ran یا اشوب محصول 1985 ساخته اکیرو کوروساوا کارگردان شهیر ژاپنی است.

فیلمی با مضامینی متفاوت تر و عمیقتر نسبت به کارهای قبلی کوروساوا

در فیلم اشوب کوروساوا تمایز بین عقل و دیوانگی ، اطاعت و شعور ، احساس و منطق و چالش قدرت را به زیبایی به تصویر کشیده است.


سوال اساسی زندگی بشری با مضمون مرز خیر و شر کجاست؟ در همان اول فیلم با شوریدن کوچکترین فرزند فرمانروا هنگام تقسیم میراث ورفتار برادران و پدر در قبال عکس العمل به ظاهر یاغی مابانه فرزند کوچک شکل می گیرد و درادامه به چالش های جامعه بشری در قبال عملکرد و انتظار پاسخ گویی در قبال انها ، چالش قدرت به عنوان بزرگترین چالش زندگی بشر ، روابط اجتماعی و تقابل سنت و مدرنیته چه در نهاد خانواده و چه در اجتماع گریز می زند.

گفتگوهای طولانی و هدفمند دلقک دربار با پادشاه که منطق خشک و جزم اندیشی را به شدت به سخره گرفته است و نمود یافتن رویای پادشاه مبتنی بر اوارگی در یک صحرا هنگامی که به دست فرزندانش به استانه جنون میرسد تلاش کوروساوا برای نشان دادن مفهوم اشوب در زندگی و عقده های حقیر ذهنی بشری است.



نمودی از این اشوب را در رفتار دو عروس خانواده که خانواده هردو به دست ایشی مونجو کشته شده اند و قلعه های انها تصرف شده است میتوان مشاهده کرد.
یکی همه را به اتش کینه و حسادت خود میسوزاند ودیگری تحت اموزه های بودا صرفا در پی صلح وارامش است.
مانند بقیه فیلم های کوروساوا مطمئنا از دیدن این فیلم نیز لذت خواهید برد و البته کار متفاوتی از کوروساوا را نیز به تماشا خواهید نشست.

-----------------------------

فراسوی نیک وبد

درامدی بر فلسفه اینده


فردریش ویلهلم نیچه بی تردید بزرگترین فیلسوف المانی در نیمه دوم قرن نوزدهم است و سخنانش با دیگر اندیشمندان معاصرش تفاوت بسیاری دارد. او ، خود نیز ازاین نکته اگاه است ونیک میداند که مخاطبانش معاصران او نیستند.
اکنون پس از گذشت یک قرن از مرگ نیچه تاثیر سخن اورا به خوبی میبینیم. ازیاد نبریم که درقرن بیستم بارها سخنانش را تفسیر و تعبیر کردند و دراین راه مرتکب خطاهای فراوان شدند. جالبترین نکته ان است که خوانندگان اثار نیچه کمتر استادان دانشگاه بودند.
خود نیچه نیز نیک از این واقعیت اگاه بوده است وحتی نخستین اثرش ، زایش تراژدی ، با واکنش های متفاوت همکاران دانشگاهیش روبرو میشود.
زایش تراژدی و بعدها تاملات نابهنگام مربوط به نخستین دوره اثار نیچه است و این اندیشه بعدها  با انسانی ، بسیار انسانی راه انتقاد را می پیماید ودراین راه با حکمت شادان در نهایت به چنین گفت زرتشت ، پراهمیت ترین اثر خود میرسد. برای درک میزان اهمیت این اثر کافی است نگاهی به اثار نویسندگان و شاعران بزرگ قرن بیستم کنیم، بخصوص به اثار ابتدایی نویسندگانی با گرایش های گوناگون فکری همانند راینر ماریا ریلکه ، توماس مان ، برتولت برشت و والتر بنیامین .
اما پس از نگارش چنین گفت زرتشت به فراسوی نیک و بد می رسد. نگارش فراسوی نیک و بد ، پیش درامدی بر فلسفه اینده را نیچه در سال 1885 اغاز کرد ، یعنی درست ان هنگام که نتوانسته بود برای چاپ و انتشار چهارمین بخش از کتاب چنین گفت زرتشت ناشری بیابد. از این رو این واپسین بخش را به هزینه شخصی و شمارگانی اندک به چاپ رساند.
همین موضوع سبب شده بود که نویسنده زرتشت نتواند در نخستین ماههای سال 1885 هیچ مطلبی بنویسد و حتی ارامش لازم و برای بازبینی و تصحیح کارهای گذشته خود را نداشته باشد. با این حال ذهن نیچه اماده و مهیای نگارش اثری بزرگ بود که تازمان نگارش این است انسان ، واپسین اثرش نشانه های ان را میتوان دید.
در سال 1885 نیچه 41 ساله بود و غرق در فلسفه واسطوره های یونان باستان می اندیشید که اوج زندگی خویش را در 40 سالگی سپری کرده است وبه همین دلیل در نوشته های خود از این زمان به بعد، بارها از نیمروز سترگ یاد میکند و خود باور دارد که به سوی خزان زندگی رهسپار است. حتی در نامه هایش بارها خویشتن را "موجودی پیر" میخواند.
کسی که چنین حال وهوایی در سر دارد و پایان زندگی را بس نزدیک می داند، باید بکوشد ثمره شیرین زندگی معنویش را در واپسین روزهای خزان به دیگران ارزانی دارد. از این رو سراسر زمستان 1885 را سخت کار میکند و تصمیم میگیرد حاصل اندیشه خویش را در کتابی گرد اورد.سرانجام بیست وهفتم مارس 1886 به دوست ویار دیرینه اش پیتر گاست یا همان هاینریش کوزلیتس مینویسد :
از این زمستان بهره ای فراوان برده ام و اثری نگاشته ام که دشواری های فراوانی دارد و حتی از انتشار ان گاهی می هراسم ولرزه بر اندامم می افتد.
نام این کتاب چنین است : فراسوی نیک وبد - پیش درامدی بر فلسفه اینده
از یادداشت مترجم  در مقدمه کتاب

کتاب فراسوی نیک وبد در امدی بر فلسفه اینده اثر بزرگ وماندگار نیچه با ترجمه دکتر سعید فیروزابادی در 248 صفحه ، نه فصل و یک ضمیمه توسط انتشارات جامی به قیمت 7500 تومان منتشر شده است.
این کتاب یکی از ماندگارترین و عمیق ترین نوشته ها در باب فلسفه قدرت است انجا که در بحث فلسفه قدرت نیچه یکه تازی بی همتاست همانگونه که در نقد مدرنیته سردمدار و تاثیر گذار است.
مطالعه این اثر عمیق و ماندگار را به دوستداران مباحث فلسفی و نیچه پیشنهاد میکنیم.