استیون اسپیلبرگ و غول بزرگ مهربان

جایگاه استیون اسپیلبرگ در هالیوود به مناسبت اکران تازه‌ترین فیلم او، «غول بزرگ مهربان»
نوستالژی لاعلاج نابغه احساساتی
 

کیم مسترز ، ترجمه: ساسان گلفر: بیش از ٢٠ سال است که استیون اسپیلبرگ هرماه یک‌بار با ران مایر، معاون NBC یونیورسال در دفتر مرکزی استودیو ناهار می‌خورد. این رسم پس از آن برقرار شد ‌که اسپیلبرگ در سال ١٩٩٤ همراه با جفری کاتزنبرگ و دیوید گفن، استودیو دریم‌ورکز SKG را به راه انداخت و روابط رسمی خود را با استودیو یونیورسال قطع کرد. حتی پس از آنکه دریم‌ورکز در سال ٢٠٠٥ به پارامونت فروخته شد و در سال ٢٠٠٨ که دریم‌ورکز قراردادی بست که پخش فیلم‌های خود را از طریق دیزنی انجام دهد، رسم ناهارخوردن مشترک برجا ماند و اکنون که اسپیلبرگ و شرکایش- دست‌کم همکارانش در شرکت آمبلین – بالاخره بر سر یک میز برگشته‌اند و در ماه دسامبر ٢٠١٥ (آذر ٩٣) قرارداد پخش فیلم را با یونیورسال بسته‌اند، خانه‌ای که اسپیلبرگ هرگز آن را ترک نکرد، این روال به قوت باقی است.
اسپیلبرگ که امسال در ماه دسامبر (آذر) ٧٠ساله می‌شود، درباره علت تداوم این دوستی با همکار ٧١ساله‌اش که با او بیش از ٥٠ سال در جنگل صنعت سرگرمی تاب آورده است، می‌گوید: «رونی و من هر دو از یک بیماری به نام نوستالژی لاعلاج رنج می‌بریم».
هالیوود در این مدت قطعا تغییر کرده است. این نکته‌ای است که خود اسپیلبرگ و جورج لوکاس در ماه آگوست ٢٠١٣ هنگام بحث در دانشگاه کالیفرنیای‌جنوبی مفصل به آن پرداختند و از آن گلایه کردند. اسپیلبرگ در آنجا اشاره کرد که فیلم «لینکلن» باید تقریبا یک فیلم (تلویزیونی) شبکه HBO می‌بود. لوکاس ابراز شگفتی کرد که «استیون اسپیلبرگ و جورج لوکاس نمی‌توانند فیلم‌های خود را به یک سالن سینما ببرند» و اسپیلبرگ در مورد «انتظار فاجعه‌ای که در آن سه یا چهار یا شاید حتی نیم دوجین فیلم با بودجه عظیم زمین بخورند» هشدار داد و گفت که «این مسئله، پارادایم را تغییر خواهد داد». امروز، اسپیلبرگ همچنان معتقد است که ژانر ابرقهرمانی به اندازه وسترن که تقریبا ٧٠ سال بر سر پا بود، دوام نخواهد آورد.

وبلاگ یک مهندس


دریم‌ورکز نیز به‌نوبه خود توفان‌های مالی را پشت‌سر گذاشته است، اما اسپیلبرگ همچنان به مسیر خود ادامه می‌دهد، هنوز هم غول صنعت است و با کارهای بزرگ و فوق‌العاده دست‌وپنجه نرم می‌کند. گفته می‌شود که در مقام مدیر تولید فیلم «دنیای ژوراسیک» او بیشتر از استودیو یونیورسال پول به جیب زده است. او هنوز هم دودرصد از کل درآمد بلیت‌فروشی پارک‌های تفریحات یونیورسال و نیز بخشی از حق‌امتیاز پارک‌ها را دریافت می‌کند. فوربس ثروت او را در حدود ٣,٦‌ میلیارد دلار برآورد کرده است.  اسپیلبرگ با آنکه شرکت آمبلین را برای همکاری بیشتر با یونیورسال ایجاد کرده است، تعهد داده که «بازیکن شماره‌یک آماده» را برای برادران وارنر بسازد. پیش از آن با همکارانش در آمبلین درام تاریخی با بودجه متوسط «ربودن ادگاردو مورتارا» را خواهد ساخت و پس از آن پنجمین فیلم ایندیانا جونز را برای دیزنی کارگردانی خواهد کرد. اسپیلبرگ می‌گوید در مورد این فیلم که قرار است در جولای ٢٠١٩ (تیر ١٣٩٨) اکران شود، «فوق‌العاده هیجان‌زده» است. او می‌گوید: «من فکر می‌کنم این یکی درست بر قلب طرفداران می‌نشیند». از جزئیات طرح چیزی را بروز نمی‌دهد، جز اینکه «یک چیز را به شما می‌گویم، اینکه من هریسون [فورد] را در پایان آن نمی‌کُشم». (شرکت آمبلین از نظر مالی در این پروژه دخیل نیست) و سپس، احتمال بازسازی «داستان وست‌ساید» وجود دارد - که یک تولید مشترک فاکس و MGM خواهد بود و تونی کوشنر درحال‌حاضر روی فیلم‌نامه‌اش کار می‌کند. اسپیلبرگ «چندین دهه» است که رؤیای روی پرده‌بردن اقتباس خود از این داستان را در سر دارد و از ١٥ سال پیش حقوق بازسازی‌اش را خریداری کرده است.
اسپیلبرگ موقع گفت‌وگو اندیشمند و بی‌تکلف است، هرچند او در این مورد که به چه پرسشی نمی‌خواهد پاسخ بدهد، خطوط قرمز محکمی ترسیم می‌کند. («نه» به هرگونه صحبت درباره سیاست - گرچه اجازه می‌دهد بدانیم که از هیلاری کلینتون حمایت می‌کند). اما حتی زمانی که او با کلماتی پاسخ می‌دهد که احساس می‌شود کاملا صمیمانه است، یک نوع میدان نیرو در اطراف او وجود دارد که نامرئی است و به‌راحتی نمی‌توان در آن نفوذ کرد.
تازه‌ترین فیلم او، The BFG (یا «غول بزرگ مهربان») در روز اول جولای اکران می‌شود و اسپیلبرگ در همین زمان برای ساختن «بازیکن شماره‌یک آماده» خود را آماده می‌کند؛ فیلم دلهره‌آوری محصول برادران وارنر که قرار است در ماه مارس ٢٠١٨ (فروردین ٩٧) روی پرده برود. او انتظار دارد که قبل از آن«ربودن ادگاردو مورتارا» را تکمیل کند که قرار است یونیورسال در نوامبر ٢٠١٧ (آبان ٩٦) آن را اکران کند. او چندین فیلم سینمایی و برنامه تلویزیونی، پارک‌های تفریحات، پروژه‌های بشردوستانه و سرمایه‌گذاری در پروژه‌های واقعیت مجازی را نیز در برنامه دارد. اسپیلبرگ همچنان یک نابغه همه‌فن‌حریف است.
اسپیلبرگ با The BFG روی یکی از اقلام فهرست کارهایی را که پیش از مرگ باید انجام داد، خط کشید و آن هم ساختن فیلمی بود که پیش از تیتراژ آن نشان والت دیزنی بیاید. می‌گوید: «من تا الان برای هر استودیویی در هالیوود کارگردانی کرده‌ بودم، ‌جز والت دیزنی. وقتی که من بچه بودم، دیزنی واقعا یگانه الهام‌بخش و درعین‌حال منبع بسیاری از کابوس‌های من بود». بله، منظور او بامبی و دامبو نیز هست. می‌گوید: «جدایی مادر و کودک... منظورم این کشته‌شدن مادر بامبی - این یکی از بیشترین...» (آیا ممکن است کسی منظور او را متوجه نشود؟)
افسوس که دیزنی شریک خوبی برای داستان‌های بزرگ‌سالانه‌تری نبود که در زمان کار او با دریم‌ورکز علاقه‌اش را جلب می‌کرد. اسپیلبرگ می‌گوید: «ما بالاخره توانستیم برای فاصله بین تابستان و کریسمس بدیل سرگرم‌کننده‌ای بیاوریم که گروه‌های مختلف جمعیتی را راضی کند». بااین‌حال، او فکر می‌کند دیزنی «بسیار مفتخر» بود که پخش فیلم‌هایی مانند «خدمتکار» و «لینکلن» (که هر دو سودآور بودند) را برعهده گرفت.
همکاران اسپیلبرگ گفته‌اند که او زمانی که «لینکلن» اسکار بهترین فیلم را به «آرگو» بن افلک باخت، متحیر و رنجیده‌خاطر شد، اما این احساس را زود از خود دور کرد. آنچه یک‌بار او را ویران کرده بود، «فهرست شیندلر» بود. این فیلم دو اسکار سال ١٩٩٤ را برای او به ارمغان آورد، اما باعث شد که او متوجه شود که میلی برای بازگشت به کار ندارد. می‌گوید: «نمی‌توانستم. قادر به کارکردن نبودم». وقتی از او می‌پرسم که آیا افسرده شده بود، اول می‌گوید بله و بعد تصحیح می‌کند. «من هرگز افسرده نشده بودم. غمگین و منزوی شده بودم. در عین اینکه فیلم من موفق بود و خوب از آن استقبال شده بود، فکر می‌کنم گفتن آن داستان آسیب روانی به من زد». برای مدتی او بیشتر خود را با این کار مشغول می‌کرد که افرادی را با دوربین بفرستد که با بازماندگان کشتار در اردوگاه‌های جنگ جهانی دوم مصاحبه کنند و به پروژه‌های فیلم فکر نمی‌کرد. «آهسته‌آهسته داشتم به این نتیجه می‌رسیدم که «فهرست شیندلر» آخرین فیلمی است که کارگردانی می‌کنم».

وبلاگ یک مهندس


می‌گوید: «اما اصرار به بازگشت به کار یک روز مثل صاعقه به من زد. فقط به زمان نیاز داشتم». البته او به سراغ کسب‌وکار ذرت بوداده رفت و در سال ١٩٩٧، با دنباله «پارک ژوراسیک» به کار فیلم‌سازی بازگشت.
در آن‌موقع، دریم‌ورکز با هیاهوی بسیار به راه افتاد. در ابتدا همه‌چیز خوب پیش می‌رفت. نام دریم‌ورکز بر آثاری دیده می‌شد که پیاپی اسکار بهترین فیلم سال را می‌گرفتند: «زیبای آمریکایی»، «گلادیاتور» و «ذهن زیبا» (دو مورد آخر حاصل همکاری با یونیورسال بودند). شاخه انیمیشن آن شرکت نیز مجموعه «شرِک» را به راه انداخت.
اما فیلم‌های شکست‌خورده هزینه‌بر هم وجود داشتند و دریم‌ورکز به‌زودی با مشکل پول مواجه شد. در سال ٢٠٠٤ مشکل بروز کرد و یک‌سال بعد از آن، دریم‌ورکز به مبلغ ١,٦ ‌میلیارددلار به پارامونت فروخته شد. اما در سال ٢٠٠٨، جنگ قدرت در سطوح بالا، آن را به نقطه گسست رساند و با فرونشستن گردوغبار، اسپیلبرگ آنچه را که پروژه «دریم‌ورکز ٢» نامید، به جریان انداخت که البته در سال‌های اخیر با آثار شکست‌خورده‌ای مانند «کابوی‌ها و بیگانه‌ها» و «من شماره چهار هستم»، از رسیدن به اهداف سرمایه‌گذاری‌اش ناتوان مانده است.
اسپیلبرگ می‌گوید: «ما این فیلم‌ها را داشتیم که جواب ندادند. چیزی که واقعا به شرکت ما صدمه زد، «کابوی‌ها و بیگانه‌ها» بود (که بیش از ١٥٠‌ میلیون دلار هزینه ساختن آن شد). با آنکه ما با یونیورسال به‌عنوان سرمایه‌گذار شریک بودیم، فقط نیمی از آنچه از دست دادیم، ما را فلج کرد و می‌دانید، اگر یک فیلم بتواند شما را فلج کند، یعنی سرمایه شما کم است».
دریم‌ورکز بعد از آنکه با دیزنی قرارداد پخش بست، زود تغییر هدف داد و روی آثار ابرقهرمانی انتشارات مارول و فیلم‌های زنده دیگر تمرکز پیدا کرد، اما اغلب با مشکل مالی مواجه شد، تا آنکه در اواخر سال ٢٠١٥ تحت نام شرکت اصلی اسپیلبرگ سازماندهی مجدد شد.
اسپیلبرگ هنگامی که در «دریم‌ورکز ٢» بود، دو فیلم را کاملا دور از آن شرکت ساخت: «ایندیانا جونز و قلمرو جمجمه بلورین» برای پارامونت (٢٠٠٨) و «ماجراهای تن‌تن» برای سونی و پارامونت (٢٠١١). او «اسب جنگ» و «لینکلن» را برای دریم‌ورکز کار کرد. فیلم The BFG یک محصول مشترک با دیزنی است. اسپیلبرگ در خارج از دریم‌ورکز «سوپر٨» را تهیه کرد و به‌عنوان مدیر تولید فیلم‌هایی مانند «شهامت واقعی» برادران کوئن و دو فیلم «دگرگون‌شونده‌ها» کار کرد. همه این فیلم‌ها را دریم‌ورکز به مرحله تولید رساند، اما بعد آنها را بر زمین گذاشت و به پارامونت واگذار کرد.
اسپیلبرگ علاوه بر دریم‌ورکز بر واحد تلویزیونی آمبلین خود نظارت دارد که سریال‌هایی مانند «آمریکایی‌ها» را برای شبکه FX، سری «زیر گنبد» را برای CBS و همچنین «گوتیک آمریکایی» را که به زودی روی آنتن می‌رود، برای همین شبکه می‌سازد. داریل فرانک، رئیس دیگر تلویزیون آمبلین، در سال ٢٠١٤ به هالیوودریپورتر گفت که اسپیلبرگ «بر هر طرح و هر فیلم‌نامه نظارت می‌کند، هر برش را می‌بیند و هر کاری که طراح صحنه، فیلم‌بردار و هنرمند جلوه‌های بصری انجام می‌دهند، با تصویب اوست».
یکی از همکاران قدیمی او در دریم‌ورکز می‌گوید: «استیون دو شغل دارد: هم مدیر اجرائی است و هم رئیس. در هر دو کار هم درست عمل می‌کند و تمام تلاش خود را می‌کند». یکی دیگر از کارکنان آنجا معتقد است که اسپیلبرگ حق دارد کارها را همان‌طور که خود می‌خواهد، انجام بدهد. «او یک مدیر اجرائی نیست، او استادی خلاق است. در لحظات حساس سر می‌رسد، همیشه در دسترس است. همیشه مایل است کمک کند و همیشه با ایده می‌آید».
از نظر اسپیلبرگ، هرگونه پرسش در مورد اینکه او در دوران کار در دریم‌ورکز به آن شرکت توجه کافی داشت یا نداشت، گمراه‌کننده است؛ «من دور از دریم‌ورکز کار نکرده‌ام، از زمانی که ما این شرکت را در سال ١٩٩٤ شکل دادیم، تنها کاری که من به‌دور از دریم‌ورکز انجام دادم «ایندیانا جونز و قلمرو جمجمه بلورین» بود». (در آن لحظه، «ماجراهای تن‌تن» به ذهنش نرسید و واضح بود که پروژه‌های دیگر خارج از آن شرکت را اصلا در چارچوب این بحث نمی‌دانست).
برایان رابرتز، مدیرعامل شرکت رسانه‌ای
Comcast که نقش مهمی در توافق پخش یونیورسال برای آثار تولیدی آمبلین داشته است، به‌خوبی می‌داند که اسپیلبرگ برای استودیوهای دیگر فیلم می‌سازد. او درعین‌حال این را نیز می‌داند که شرکتش منافع بزرگی از این حرکات چندجانبه اسپیلبرگ کسب می‌کند، مخصوصا اگر اسپیلبرگ بخش بیشتری از دارایی‌های قدیم خود در آمبلین اينترتینمنت را وارد یونیورسال کند. (این استودیو نمی‌تواند در مورد فیلم‌های قبلی مانند «آرواره‌ها»، «بازگشت به آینده» یا Goonies بدون رضایت فیلم‌ساز تحرکی از خود نشان بدهد).  دونا لانگلی، رئیس یونیورسال، می‌گوید با فشارهایی که استودیوی او برای ساختن جریان پیوسته‌ای از فیلم‌های پرخرج عامه‌پسند و فرانشیزهای سینمایی تحمل می‌کند، «آن نوع فیلم‌هایی که آمبلین علاقه به ساختنشان دارد، خلأ مجموعه ما را پر می‌کند. آنها با فیلم‌هایی نمی‌آیند که خودمان ١٢ تا از آنها داشته باشیم».
رابرتز می‌گوید کار با اسپیلبرگ لذت‌بخش‌تر از آن است که صرفا به فیلم‌هایش مربوط باشد: «او در همه زندگی‌اش چنین بوده است. کار او با روابط دیگرش تضادی نداشته است. زندگی او شگفت‌انگیز بوده است. چطور ممکن است کسی نخواهد با او سروکار داشته باشد؟»
برای اسپیلبرگ نیز حرکات حرفه‌ای آمیخته با احساسات است. زمانی که برای راه‌اندازی آمبلین پارتنرز به دفتر خود رفت و قرارداد پخش را با استودیو بست، در آیفون خود این را ثبت کرد تا یادش بماند. می‌گوید: «٢٠ سال بعد از این، می‌توانم به یاد داشته باشم که بازگشت به سواره‌رو استودیو یونیورسال چه حس خوبی دارد. نوستالژی لاعلاج من همین است!»
در اواخر ماه آوریل خبر رسید که یونیورسال بخش انیمیشن دریم‌ورکز را خریداری می‌کند و از این جابه‌جایی نزدیک به ٢٠٠ ‌میلیون‌دلار به اسپیلبرگ می‌رسد. به‌این‌ترتیب دو قطعه بزرگ از شرکت اصلی به‌هم می‌رسند و البته وقتی قرارداد بسته شود، جفری کاتزنبرگ، مدیرعامل دریم‌ورکز، بر جای خود باقی نخواهد ماند. برخی این حوادث را به‌مثابه مرگ رؤیای دریم‌ورکز تلقی می‌کنند، اما اسپیلبرگ می‌گوید چنین نظری ندارد و مگر کسی جرئت دارد غیر از این بگوید؟ او تا حد زیادی در داخل میدان نیرو زندگی می‌کند که درون آن کمتر کسی اراده آن را دارد که روایت او را به چالش بکشد. او یک داستان‌گو است و داستانی که می‌گوید، این است که زندگی دریم‌ورکز دقیقا همین است که باید باشد.
اسپیلبرگ می‌گوید: «می‌دانید، هیجان‌انگیز بود که برای اولین‌بار در ٦٠ سال گذشته یک استودیو به راه انداختیم. این هیجان‌انگیز بود. من فکر می‌کنم کاری که جفری برای سهام‌داران خود کرد که دریم‌ورکز انیمیشن را به Comcast فروخت، یک پیروزی برای جفری و یک پیروزی عظیم برای سهام‌داران است. رؤیایی که ما در سال ١٩٩٤ داشتیم، در سال ٢٠١٦ به حقیقت پیوست».
کوتاه‌شده از: هالیوودریپورتر

دانلود فیلمنامه ده فرمان کریستف کیشلوفسکی

دانلود فیلمنامه ده فرمان کریستف کیشلوفسکی

کتاب ده فرمان اثر بی بدیل فیلمساز فقید لهستانی کریستف کیشلوفسکی، فیلمنامهٔ اپیزودهای سریالیست که در سال ۱۹۸۹ به نمایش عموم درآمد. کیشلوفسکی این فیلمنامه ها را با مشارکت "کریستف پیسیویچ"به نگارش در آورد. مجموعه "ده فرمان" جدای نقل ماجرای تاریخی ده فرمان حضرت موسی بوده و وجه تسمیه آن برگرفته از ده دستور آن پیامبر است که به صورت امروزی درآمده اند و به بازتاب آن فرامین در زندگی روزمره پرداخته است.

ویژگی‌های کتاب و فیلم

داستان‌ها الزاما دینی نیستند و مذهب نقش مهمی در داستان پردازی ایفا نکرده است.
یافتن ارتباط میان نام‌های فرامین و موضوع اپیزودها بسیار مشکل بوده و گاهی نمی‌توان منطق حاکم بر نام‌گذاری فیلم و فرمان‌های حضرت موسی را یافت.
لحن کتاب، بسیار زیبا بوده و در عین سلاست بیان، بسیار پخته است و تخیل خواننده به سادگی راه به منظور نویسنده خواهد برد.
کتاب دیالوگ محور است و البته این تعدد دیالوگ‌ها لطمه‌ای به روند داستان نزده است.
در هر داستان، اشاراتی هرچند کوتاه به سایر قسمت‌ها شده است و دقیق شدن در داستان این رازها و ارتباطات را آشکار می‌کند. گرچه الزامی به درک این روابط برای خواننده وجود ندارد و تنها بازی نویسنده با هوش خواننده است.
این فیلم، هفتمین فیلم برتر دنیا از منظر سینمای معناگراست.
به اذعان کیشلوفسکی در مقدمهٔ کتاب، نگارش فیلم‌نامه‌ها با همفکری پیسیویچ، یک‌سال به طول انجامیده که بیان وی از چگونگی خلق اثر عینا نقل خواهد شد:
"نگارش فیلم‌نامه یک‌سال به طول انجامید، آن‌ها را یکی پس از دیگری نوشتیم. شب‌های زیادی را در کنار یکدیگر در آشپزخانهٔ منزل پیسیویچ در اتاق کوچک پر از دود سیگار من گذراندیم. ساختن فیلم‌ها یک سال و دو ماه طول کشید. ولی از آن زمان مدت زیادی می‌گذرد. حالا فقط فیلم‌ها باقی مانده‌اند، که بیشتر از حد تصور ما با استقبال روبرو شده‌اند، گرچه واقعا دلیل این استقبال را نمی‌دانیم!".
بیان کتاب محاوره‌ای و شکسته بوده و در عین حال به هنگام فضاسازی رنگ و بو عوض کرده و کتاب به زبان اصیل داستان نویسی پایبند می‌ماند.
بیان خاص کیشلوفسکی از این سریال جلب توجه می کند: "با شروع این کار دیگر از پیرامون آدم‌ها دل کندم و آمدم به درون آدم ها.".
کیشلوفسکی و پیسویچ فیلمنامه‌نویسان مجموعه بودند و قرار بود ده کارگردان مختلف این ده قسمت را بسازند. اما کیشلوفسکی خود را ناتوان از کنترل همه پروژه یافت و سرانجام تمام قسمت‌ها را او کارگردانی کرد و تنها مدیران فیلمبرداری متفاوت بودند.
برگردان روان و زیبای عرفان ثابتی به فهم ساده‌تر این کتاب کمک شایانی کرده است.

برای دانلود فیلمنامه ده فرمان کریستف کیشلوفسکی به لینک زیر مراجعه فرمایید :

دانلود کنید.

پسورد : www.readbook.ir

دانلود فیلم کوتاه پدر و دختر ساخته مایکل دودک دویت

دانلود فیلم کوتاه پدر و دختر ساخته مایکل دودک دویت

عنوان فارسي: پدر و دختر

كارگردان: مايكل دودوك دويت

كشور: هلند

عنوان انگليسي:

Father & Daughter

نویسنده: مايكل دودوك دويت

زمان فيلم: 8:30 دقيقه



کارگردان: مايكل دودوك دويت

موسيقي: Denis L. Chartrand
نورمند راجر

نویسنده: مايكل دودوك دويت

تهيه كنندگان: Claire Jennings
Willum Thijssen

جوایز:

2001: برنده جايزه Oscar در بخش بهترين انيميشن كوتاه

2000: برنده جايزه بزرگ جشنواره Cinanima

2001: برنده جايزه NPS Awardاز فستيوال فيلم هلند

2001: برنده جايزه OIAF در بخش بهترين فيلم مستقل از جشنواره OIAF

دانلود با حجم تقریبا 150 مگابایت از سرور مدیافایر

دانلود کنید.

دانلود از سرور 4Shared

دانلود کنید.

دانلود با فرمت دی وی دی وبا حجم 1.1 گیگابایت از تورنت از لینک زیر

برای مطالعه نقدهای این انیمیشن فوق العاده زیبا و تاثیرگذار به لینک زیر مراجعه فرمایید :

دانلود کنید.

معروفترین فیلم های روانشناختی

معروفترین فیلم های روانشناختی بر اساس نوع اختلالی که در آنها مطرح می شود را می توانید در لیست زیر پیدا کنید
کسانیکه مایل به دیدن فیلم های روانشناختی هستند می توانند فیلمهای زیر را دانلود کرده و با مشاهده این فیلم ها به دانششان از علم روانشناسی عمق و غنای بیشتری بدهند.

این فیلم ها بر اساس نوع اختلالی که در آنها مطرح می شود دسته بندی شده اند:

در ارتباط به بیماری آلزایمر می توانید فیلم های زیر را مشاهده کنید:

Iris (2001)
De Zaak Alzheimer (2003)
Away from Her (2006)
The Notebook (2004)
Thanmatra (2005)
U Me Aur Hum (2008)

فیلم های زیر در ارتباط با یادزدودگی پیش گستر است:

Clean Slate (1994)
Wintersleepers (1997)
Memento (2001)
50 First Dates (2004)
The Lookout (2007)
Ghajini (2005)

فیلم های زیر در ارتباط با فراموشی پس گستر است:

I Love You Again (1940) Sullivan's Travels (1941) Random Harvest (1942), in which Ronald Colman's character suffers from the condition not once but twice. Crime Doctor (1943) Anastasia (1956) RoboCop (1987) Overboard (1987) Regarding Henry (1991) The Majestic (2001) The Addams Family (1991) The English Patient (1996) Mulholland Drive (2001) The Bourne Identity (2002) Finding Nemo (2003) The Number 23 (2007) Spider-Man 3 (2007) Unknown (2011)

فیلم های زیر در ارتباط با فراموشی روانزا است:

Spellbound (1945) The Snake Pit (1948) Shadow on the Wall (1950) Marnie (1964) Mister Buddwing (1966)

فیلم های زیر در ارتباط با هراس از مکانهای باز است:

Grey Gardens 1975 Copycat (1995) Naked Fear (1999) Frozen with Fear (2000) Public Domain (2003) Ocean's Twelve (2004) N.H.K ni yôkoso! (2006) Nims Island (2008) Restraint (2008) Tokyo! (2008)

اختلالات اضطرابی:

Ordinary People (1980) Mrs Dalloway (1997) Session 9 (2001) Elling (2001) White Oleander (2002) Punch-Drunk Love (2002)

اختلال اوتیستیک یا در خودماندگی:

The Boy Who Could Fly (1986) Rain Man (1988) Little Man Tate (1991) House of Cards (1993) What's Eating Gilbert Grape (1993) Cube (1997) Mercury Rising (1998) Molly (1999) Bless the Child (2000) Elling (2001) Miracle Run (2004) Mozart and the Whale (2005) Marathon (2005) Snow Cake (2006) Ben X (2007) The Black Balloon (2008) Adam (2009) My Name Is Khan (2010) Temple Grandin (2010) Ocean Heaven (2010) Dear John (2010) Fly Away (2011) Exodus Fall (2011)

اختلال دوقطبی:

A Fine Madness (1966) Frances (1982) Mr. Jones (1993) Blue Sky (1994) All She Ever Wanted (1996) On the Edge of Innocence (1997) The Horse Whisperer (1998) Bulworth (1998) Pollock (2001) Sylvia (2003) Special (2006) The Flying Scotsman (2006) Michael Clayton (2007) Funny Games (2008 film) (2008) Observe and Report (2009) The Informant! (2009) Boy Interrupted (2009)

افسردگی:

The Fire Within (1963) Interiors (1978) Ordinary People (1980) An Angel at My Table (1990) The Butcher Boy (1998) The Virgin Suicides (1999) Prozac Nation (2001) The Hours (2002) The Assassination of Richard Nixon (2004) Wristcutters: A Love Story (2006) Shrink (2009) Veronika Decides to Die (2009) Helen (2009) It's Kind of a Funny Story (2010)

اختلالات تجزیه ای:

A Double Life (1947) The Three Faces of Eve (1957) Psycho (1960) Persona (1964) Sybil (1976) Angel Heart (1987) Raising Cain (1992) Manichitrathazhu (1993) (in Malayalam) Color of Night (1994) Never Talk to Strangers (1995) Primal Fear (1996) Shattered Mind (1996) The Hurricane (1999) Me, Myself & Irene (2000) Passion of Mind (2000) A Tale of Two Sisters (2003) Identity (2003) Secret Window (2004) The Machinist (2004) Anniyan (2005) (in Tamil) Hide and Seek (2005) The Jacket (2005) 2:37 (2006) Thr3e (2007) Mad Detective (2007) Numb (film) (2007) Numb (2007) The Number 23 (2007) Dark Floors (2008) The Uninvited (2009) Frankie and Alice (2010) Peacock (2010) Black Swan (2010) The Ward (2011)

اختلالات تغذیه:

The Best Little Girl in the World (1981) Kate's Secret (1986) An Anorexic's Tale: The Brief Life of Catherine (1988) The Karen Carpenter Story (1989) For the Love of Nancy (1994) 301, 302 (1995) When Friendship Kills (1996) Dying to Be Perfect: The Ellen Hart Pena Story (1996) Perfect Body (1997) A Girl is a Girl (1999) Sharing the Secret (2000) Slender Existence (Short Film) (2000) NOVA: Dying to Be Thin (Documentary) (2000) Dying to Dance (2001) Hunger Point (2003) Perfect Illusions: Eating Disorders and the Family (Documentary) (2003) Thin (Documentary) (2006) To be fat like me (2007) Dana: The 8 Year Old Anorexic (Documentary) (2008) Black Swan (2010)

اختلال وسواس فکری - عملی:

Secrets of a Soul (1926) Cat People (1942) What About Bob? (1991) As Good as It Gets (1997) K-PAX (2001) Matchstick Men (2003) Dirty Filthy Love (2004) The Aviator (2005) Black Swan (2010)

اختلالات شخصیت:

اختلال شخصیت مرزی:

The Fountainhead (1949) Play Misty for Me (1971) Fatal Attraction (1987) Poison Ivy (1992) The Crush (1993) Mad Love (1995) The Cable Guy (1996) Girl, Interrupted (1999) Allein (Germany, 2004) Chloe (2009) Single White Female (1992) The Hand that Rocks the Cradle (1992) Notes on a Scandal (2006) Black Swan (2010)

اختلال شخصیت ضد اجتماعی:

A Clockwork Orange (1971) The Silence of the Lambs (1991) Natural Born Killers (1994) American Psycho (2000) No Country for Old Men (2007)

اختلال شخصیت خودشیفته:

A Clockwork Orange (1971) Wall Street (1987) To Die For (1995) White Oleander (2002)

اسکیزوفرنی:

Through a Glass Darkly (1961) Images (1972) Videodrome (1983) The Fisher King (1991) Benny & Joon (1993) Angel Baby (1995) Clean, Shaven (1995) Conspiracy Theory (1997) Fight Club (1999) Julien Donkey-Boy (1999) The Messenger: The Story of Joan of Arc (1999) Me, Myself & Irene (2000) A Beautiful Mind (2001) Donnie Darko (2001) K-PAX (2001) Igby Goes Down (2002) Spider (2002) Keane (2004) Spider Forest (2004) Shabd (2005) 15 Park Avenue (2005) Danika (2006) Mr. Brooks (2007) The Soloist (2008) Mirrors (2008) Shutter Island (2010) Black Swan (2010)

اختلالات یادگیری:

Taare Zameen Par
Percy Jackson & the Olympians: The Lightning Thief

اختلالات سایکوتیک وتوهمی:

Repulsion (1965) The King of Comedy (1982) Fatal Attraction (1987) Misery (1990) Alien 3 (1992) Lars and the Real Girl (2007) Obsessed (2009) Black Swan (2010)

و متفرقه و غیر مشخص:

The Cabinet of Dr. Caligari (1920) A Page of Madness (1926) The Testament of Dr. Mabuse (1933) Leave Her to Heaven (1945) Harvey (1950) Vertigo (1958) Head Against the Wall (1958) Oil Lamps (1971) A Woman Under the Influence (1974) One Flew Over the Cuckoo's Nest (1975) Face to Face (1976) Taxi Driver (1976) Brazil (1985) The Dream Team (1989) Crazy People (1990) Germinal (1993) What's Eating Gilbert Grape (1993) Blue Sky (1994) Nell (1994) The Madness of King George (1994) 12 Monkeys (1995) Proof (1995) Patch Adams (1998) Pi (1998) The Other Sister (1999) Secret Cutting (2000) The Others (2001) He Loves Me... He Loves Me Not (2002) May (2002) The Hours (2002) Radio (2003) Garden State (2004) Enduring Love (2004) Tideland (2005) Solace (2006) Reprise (2006) Lars and the Real Girl (2007) Running with Scissors (2007) Codex Atanicus (2008) Observe and Report (2009) The Happy Housewife (2010)

تهیه لیست: حامد جهان بین

دانلود موسیقی بی کلام

دانلود موسیقی بی کلام

دانلود اهنگ های بی کلام ، اهنگ Ikeya-Seki از گروه کانو ، اهنگ های Tubbs And Valerie و Crockett's Theme ساخته  یان همر و اهنگ دختر کوچک دریا (La Petite Fille De La Mer) ساخته ونجلس

کانو گروهی ایتالیایی متشکل از آهنگسازانی همچون Stefano Pulga ،Luciano Ninzatti و Matteo Bonsanto بود که از سال 1979 تا سال 1990 به فعالیت پرداخت.

این آهنگ در برنامه‌های سیاسی شبکه‌های مختلف رادیویی و تلویزیونی کشورمان به کرات مورد استفاده قرار گرفته است.


یان همر، متولد 17 آوریل 1948 در پراگ، آهنگساز، پیانیست و کیبوردیست چکی‌الاصل تبعه آمریکا است. او فعالیت حرفه‌ای خود را در اوایل دهه 1970 با نواختن کیبورد در ارکستر مهاویشنو آغاز کرد. مدتی بعد به ساخت موسیقی فیلم روی آورد و با آثاری همچون "Miami Vice Theme" و "Crockett's Theme" که برای برنامه پرطرفدار میامی وایس ساخته‌شدند، به شهرت و موفقیت رسید. وی در فوریه سال 1986 موفق به دریافت دو جایزه گرمی به خاطر موسیقی Miami Vice شد.


اوانگلوس اودیسئاس پاپاتاناسیو (ونگلیس، مشهور به ونجلیس در ایران)، در 29 مارس 1943 میلادی در شهر ولوس یونان به دنیا آمد. او بیشتر به دلیل آهنگسازی موسیقی فیلم ارابه‌های آتش شناخته می‌شود که برنده جایزه اسکار سال 1981 شد. از دیگر کارهای برجسته او ساخت موسیقی فیلم‌های بلید رانر، 1492: فتح بهشت و اسکندر است. همچنین ونگلیس تولید موسیقی اختتامیه المپیک سیدنی (2000) و سرود رسمی جام جهانی 2006 آلمان را نیز بر عهده داشت.

ونگلیس با بیش از 50 سال فعالیت در عرصه موسیقی توانسته بیش از 52 آلبوم منتشر کند و از وی همواره به عنوان یکی از برترین آهنگسازان موسیقی الکترونیک در همه دوران یاد می‌شود.

آلبوم L'Apocalypse Des Animaux، موسیقی متن مستندی در رابطه با قلمرو حیوانات به کارگردانی هنری روزیف است. این آلبوم یکی از شاهکارهای ونجلیس است که اغلب آهنگ‌های آن غم‌انگیز، سرد و احساسی است.

در ایران هم موسیقی آرامی که رادیو و تلویزیون ایران همیشه ثانیه‌هایی قبل از شروع اخبار و هنگام نشان دادن ساعت پخش می‌کرد، آهنگی از همین آلبوم است.

برای دانلود این 4 اهنگ بی کلام بسیار زیبا به لینک زیر مراجعه فرمایید :

دانلود کنید.

پسورد : spowpowerplant.blogfa.com

کیفیت فایل های ویدیویی



در حال حاظر کیفت فایلهای ویدویی به دو بخش SD و HD تقسیم میشه HD مخفف High Definition ( وضوح بالا ) وSD مخفف Standard-definition ( کیفیت استاندارد) هستش

SD برای DVD بکار برده میشه و پیکسلهای افقی و عمویش از جدول زیر پیروی میکنن ( وضوح تصویر ۴۸۶p می باشد)






HD فرمت Blue Ray و یا HD DVD میباشند



به طور کلی فرمت HD به دو گروه اساسی تقسیم بندی میشود:


۱-فرمت i: این حرف که از ابتدای کلمه interlace گرفته شده نشان دهنده این موضوع است که در این فرمت تمام پیکسل ها و خطوط در یک زمان پرداازش نمیشوند بلکه در ابتدا تعدادی از پیکسل ها پردازش می شود و در مدت زمان اندکی بقیه پیکسلهای باقی مانده پردازش میشود. به عنوان مثال ۶ پیکسل را تصور کنید که هر کدام یک عدد مشخص از ۱ تا ۶ دارند. حال میخواهیم این ۶ پیکسل را در حالت interlace پردازش کنیم. پس در این روش ابتدا پیکسلهای زوج را پردازش میکنیم، یعنی ۲، ۴ و ۶٫ بعد از این موضوع دقیقا پیکسل های فرد ۱، ۳ و ۵ مورد پردازش قرار میگیرند. با این روش تمام پیکسل ها با اختلاف زمان کمتری نسبت به یکدیگر پردازش میشوند. البته این روش یک مشکل دارد و آن هم ایجاد لرزش تصویر یا Flicker در هنگام افزایش اندازه تصویر وسرعت تعویض فریم ها است.
۲-فرمت p: این فرمت نوع توسعه یافته فرمت i است که امروزه در بعضی از تلویزیون های جدید مشاهده میشود. در بیان ساده می توان بزرگترین تفاوت فرمت p با i را در نحوه پردازش پیکسل ها و خطوط دانست. به طور کلی در فرمت progressive تمام خطوط و پیکسل ها در یک زمان پردازش می شود. پس به همین علت تصاویری که براساس این فرمت ساخته میشود فاقد هرگونه لرزش یا Flicker خواهد بود.
به علت پردازش کمتر و احتیاج به سخت افزار ارزانتر در نوع I بیشتر سخت افزار ها مانند دربین و تلوزیون ها از این نوع استفاده می کنن و البته تبلیغات نوع ۱۰۸۰P رو می کنن !!!
۷۲۰p رو HD و ۱۰۸۰ رو Full HD می گن


تصویر زیر مقایسه بین رزولیشنهای مختلف رو نشان میده



و تصویر با جزئیات بیشتر



مزیت فرمت HD



  • رزولوشن و کیفیت بسیار بالا
  • استفاده از انواع سیستم های صدا ( دالبی و …)
  • تصویر عریض(۱۶:۹)
  • استفاده از کابل HDMI

انواع رابط های تصویری
کامپوزیت: این نوع ورودی دارای پایین ترین کیفیت اما بالاترین رنج سازگاری است. هر دستگاهی که دارای ورودی ویدئو باشد، حتماً شامل ورودی کامپوزیت هم هست. دستگاه مورد نظر را می توانید با استفاده از یک سیم رابط ۷۵ اهمی با جک RCA به تلویزیون متصل کنید.( Capable of SDTV at 480i )
S – ویدئو: این سیستم ورودی، کیفیت بالاتری را ایجاد می کند و اغلب دستگاهها بجز سیستم های VCR شامل این ورودی می باشند. برای اتصال دارای یک سیم مخصوص بخود می باشد و با استفاده از سوکت های مولتی پین قابلیت اتصال را پیدا می کند. ( SDTV at 480i and EDTV at 480p )
کامپوننت: این ورودی برای اتصال رسیورهای ماهواره ای، دستگاه DVD، و بلو ری (Blue Ray) کاربرد دارد که با یک سیم سه سر ۷۵ اهمی به تلویزیون متصل می شود. ( Capable of SDTV at 480i, EDTV at 480p, HDTV at 720p, 1080i & 1080p )
VGA (آرایه گرافیک تصویر)
سیستم اتصال آنالوگ RGB که در ابتدا در ساخت کامپیوتر ها مورد مصرف قرار می گرفت.( Capable of SDTV at 480i, EDTV at 480p, HDTV at 720p, 1080i & 1080p )
DVI (آرایه تصویری دیجیتال)
یکی از پر کیفیت ترین انواع ورودی هاست. این سیستم اتصال دیجیتالی تصاویر می تواند تنها با کمک یک آدابپتور به سیستم هایی که دارای خروجی HDMI هستند متصل گردد. همچنین می توان از آن برای اتصال تلویزیون به کامپیوتر نیز کمک گرفت که به این منظور یک سیم مخصوص به انضمام سوکت مولتی پین مورد نیاز است. ( Capable of SDTV at 480i, EDTV at 480p, HDTV at 720p, 1080i & 1080p )
HDMI (آرایه کیفی مولتی مدیا)
می توان گفت این مشخصه همان سیستم DVI است با این تفاوت که صدای دیجیتال و لینک کنترل هم به آن اضافه شده و در شمار اصلی ترین مشخصه های تلویزیون های نسل جدید قرار می گیرد. برای اتصال Blue-Ray به تلویزیون نیز از همین مورد استفاده می شود. باید موقع خرید به این مطلب توجه کنید که تلویزیون منتخب شما دارای چند ورودی HDMI می باشد. سعی کنید حداقل ۳ تا ۴ ورودی HDMI داشته باشد تا بتوانید در آن واحد دستگاههای مختلفی را به آن متصل نمایید. ( Capable of SDTV at 480i, EDTV at 480p, HDTV at 720p, 1080i & 1080p )
منابع:
ویکیپدیا
نارنجی
uniquedc

یک فیلم یک کتاب قسمت دوم

یک فیلم یک کتاب قسمت دوم

در این بخش از نوشته های وبلاگ در هرپست به معرفی یک فیلم خوب (برداشت کاملا شخصی که میتواند مورد تایید سایر دوستان باشد یا حتی مورد تنفر بقیه علاقمندان به این مباحث باشد!) ویک کتاب خوب (هکذا در این بحث!) خواهیم پرداخت...

شما نیز میتوانید نوشته های خودتان را درقالب نویسنده مهمان برایمان ایمیل نمایید تا به اسم خودتان در این بخش منتشر شود.

تقدم وتاخری در هیچ موضوعی وجود ندارد ومطالب صرفا برداشت های شخصی ، علاقمندی ها و زاویه دید نویسندگان می باشد و تایید یا نقد اثری نمیتواند هیچ تاثیری در واقعیت اثر داشته باشد که به هیچ وجهی ادعایی هم در این زمینه نداشته ایم ونداریم

شاد باشید.

------------------------

فیلم Ran یا اشوب محصول 1985 ساخته اکیرو کوروساوا کارگردان شهیر ژاپنی است.

فیلمی با مضامینی متفاوت تر و عمیقتر نسبت به کارهای قبلی کوروساوا

در فیلم اشوب کوروساوا تمایز بین عقل و دیوانگی ، اطاعت و شعور ، احساس و منطق و چالش قدرت را به زیبایی به تصویر کشیده است.


سوال اساسی زندگی بشری با مضمون مرز خیر و شر کجاست؟ در همان اول فیلم با شوریدن کوچکترین فرزند فرمانروا هنگام تقسیم میراث ورفتار برادران و پدر در قبال عکس العمل به ظاهر یاغی مابانه فرزند کوچک شکل می گیرد و درادامه به چالش های جامعه بشری در قبال عملکرد و انتظار پاسخ گویی در قبال انها ، چالش قدرت به عنوان بزرگترین چالش زندگی بشر ، روابط اجتماعی و تقابل سنت و مدرنیته چه در نهاد خانواده و چه در اجتماع گریز می زند.

گفتگوهای طولانی و هدفمند دلقک دربار با پادشاه که منطق خشک و جزم اندیشی را به شدت به سخره گرفته است و نمود یافتن رویای پادشاه مبتنی بر اوارگی در یک صحرا هنگامی که به دست فرزندانش به استانه جنون میرسد تلاش کوروساوا برای نشان دادن مفهوم اشوب در زندگی و عقده های حقیر ذهنی بشری است.



نمودی از این اشوب را در رفتار دو عروس خانواده که خانواده هردو به دست ایشی مونجو کشته شده اند و قلعه های انها تصرف شده است میتوان مشاهده کرد.
یکی همه را به اتش کینه و حسادت خود میسوزاند ودیگری تحت اموزه های بودا صرفا در پی صلح وارامش است.
مانند بقیه فیلم های کوروساوا مطمئنا از دیدن این فیلم نیز لذت خواهید برد و البته کار متفاوتی از کوروساوا را نیز به تماشا خواهید نشست.

-----------------------------

فراسوی نیک وبد

درامدی بر فلسفه اینده


فردریش ویلهلم نیچه بی تردید بزرگترین فیلسوف المانی در نیمه دوم قرن نوزدهم است و سخنانش با دیگر اندیشمندان معاصرش تفاوت بسیاری دارد. او ، خود نیز ازاین نکته اگاه است ونیک میداند که مخاطبانش معاصران او نیستند.
اکنون پس از گذشت یک قرن از مرگ نیچه تاثیر سخن اورا به خوبی میبینیم. ازیاد نبریم که درقرن بیستم بارها سخنانش را تفسیر و تعبیر کردند و دراین راه مرتکب خطاهای فراوان شدند. جالبترین نکته ان است که خوانندگان اثار نیچه کمتر استادان دانشگاه بودند.
خود نیچه نیز نیک از این واقعیت اگاه بوده است وحتی نخستین اثرش ، زایش تراژدی ، با واکنش های متفاوت همکاران دانشگاهیش روبرو میشود.
زایش تراژدی و بعدها تاملات نابهنگام مربوط به نخستین دوره اثار نیچه است و این اندیشه بعدها  با انسانی ، بسیار انسانی راه انتقاد را می پیماید ودراین راه با حکمت شادان در نهایت به چنین گفت زرتشت ، پراهمیت ترین اثر خود میرسد. برای درک میزان اهمیت این اثر کافی است نگاهی به اثار نویسندگان و شاعران بزرگ قرن بیستم کنیم، بخصوص به اثار ابتدایی نویسندگانی با گرایش های گوناگون فکری همانند راینر ماریا ریلکه ، توماس مان ، برتولت برشت و والتر بنیامین .
اما پس از نگارش چنین گفت زرتشت به فراسوی نیک و بد می رسد. نگارش فراسوی نیک و بد ، پیش درامدی بر فلسفه اینده را نیچه در سال 1885 اغاز کرد ، یعنی درست ان هنگام که نتوانسته بود برای چاپ و انتشار چهارمین بخش از کتاب چنین گفت زرتشت ناشری بیابد. از این رو این واپسین بخش را به هزینه شخصی و شمارگانی اندک به چاپ رساند.
همین موضوع سبب شده بود که نویسنده زرتشت نتواند در نخستین ماههای سال 1885 هیچ مطلبی بنویسد و حتی ارامش لازم و برای بازبینی و تصحیح کارهای گذشته خود را نداشته باشد. با این حال ذهن نیچه اماده و مهیای نگارش اثری بزرگ بود که تازمان نگارش این است انسان ، واپسین اثرش نشانه های ان را میتوان دید.
در سال 1885 نیچه 41 ساله بود و غرق در فلسفه واسطوره های یونان باستان می اندیشید که اوج زندگی خویش را در 40 سالگی سپری کرده است وبه همین دلیل در نوشته های خود از این زمان به بعد، بارها از نیمروز سترگ یاد میکند و خود باور دارد که به سوی خزان زندگی رهسپار است. حتی در نامه هایش بارها خویشتن را "موجودی پیر" میخواند.
کسی که چنین حال وهوایی در سر دارد و پایان زندگی را بس نزدیک می داند، باید بکوشد ثمره شیرین زندگی معنویش را در واپسین روزهای خزان به دیگران ارزانی دارد. از این رو سراسر زمستان 1885 را سخت کار میکند و تصمیم میگیرد حاصل اندیشه خویش را در کتابی گرد اورد.سرانجام بیست وهفتم مارس 1886 به دوست ویار دیرینه اش پیتر گاست یا همان هاینریش کوزلیتس مینویسد :
از این زمستان بهره ای فراوان برده ام و اثری نگاشته ام که دشواری های فراوانی دارد و حتی از انتشار ان گاهی می هراسم ولرزه بر اندامم می افتد.
نام این کتاب چنین است : فراسوی نیک وبد - پیش درامدی بر فلسفه اینده
از یادداشت مترجم  در مقدمه کتاب

کتاب فراسوی نیک وبد در امدی بر فلسفه اینده اثر بزرگ وماندگار نیچه با ترجمه دکتر سعید فیروزابادی در 248 صفحه ، نه فصل و یک ضمیمه توسط انتشارات جامی به قیمت 7500 تومان منتشر شده است.
این کتاب یکی از ماندگارترین و عمیق ترین نوشته ها در باب فلسفه قدرت است انجا که در بحث فلسفه قدرت نیچه یکه تازی بی همتاست همانگونه که در نقد مدرنیته سردمدار و تاثیر گذار است.
مطالعه این اثر عمیق و ماندگار را به دوستداران مباحث فلسفی و نیچه پیشنهاد میکنیم.

اشنایی با فرمت های ویدیویی و صوتی

اشنایی با فرمت های ویدیویی و صوتی

ويكي‌پديا، فرمت فايل ويديويي را به‌عنوان يك حامل (Container) يا پوشش (Wrapper) تعريف مي‌كند. در واقع اين پوشش يك فرمت متافايل است كه مشخصات آن، نحوه ذخيره‌سازي و كدگذاري ديتا و متاديتا را مشخص مي‌كند.به‌عبارت ساده‌تر، وقتي به يك فايل چندرسانه‌اي نگاه مي‌كنيد، متوجه خواهيد شد كه نام فايل با پسوندي مانند mov، avi، .mp4 و... تمام مي‌شود. اين پسوندها در واقع فرمت فايل ويديويي را نشان مي‌دهند. اساسا ويديوها در حامل‌هاي تلفيق‌كننده اطلاعات يا فرمت‌هاي پوشاننده‌اي بسته‌بندي مي‌شوند كه تمام اطلاعات مورد نياز براي ارايه ويديو را در خود نگهداري مي‌كنند. ويديوها داري انبوهي از اطلاعات بسيار متفاوت هستند كه مي‌توانند در داخل اين حامل‌ها بسته‌بندي شوند. اين اطلاعات مي‌توانند شامل مواردي مانند جريان ويديو، جريان صدا، متاديتا، زيرنويس، اطلاعات فصل‌هاي ويديو، اطلاعات هماهنگ‌سازي و... باشند. براي آن‌كه جريان‌هاي ديتاي چندرسانه‌اي در قالب ذخيره‌شده يا انتقال يافته خود مفيد باشند، بايد با يكديگر در يك فرمت حامل تلفيق شوند. شما مي‌توانيد فرمت‌هاي فايل ويديويي را به‌عنوان جعبه‌هايي در نظر بگيريد كه تمام اين اطلاعات را در خود جا مي‌دهند (بسيار شبيه به كاري كه يك فايل Zip يا Rar انجام مي‌دهد). در ادامه با مجموعه‌اي از فرمت‌هاي حامل و فرمت‌هاي ويديويي به‌همراه مشخصات و ويژگي‌هاي متمايز كننده آن‌ها آشنا خواهيد شد:

كدك‌ها و فشرده‌سازي ويديويي

با وجود آن‌كه فرمت‌هاي حامل فرآيند فشرده‌سازي را براي كاهش حجم تمام منابع اطلاعاتي مختلف در يك فايل فشرده انجام مي‌دهند، اما پيش از بسته‌بندي اين اطلاعات، هر جريان ديتا به‌طور جداگانه‌اي كدگذاري/فشرده‌سازي مي‌شود. به اين ترتيب، شما مي‌توانيد يك جريان ويديويي را با استفاده از كدك H.264 و يك جريان صوتي را با استفاده از الگوي فشرده‌سازي AAC كدگذاري كنيد. اين تركيب سپس مي‌تواند در يك فايل حامل mov بسته‌بندي شود. (شكل 1)

متن کامل مقاله اموزشی اشنایی با فرمت های ویدیویی و صوتی را ازلینک زیر دریافت نمایید:

دانلود کنید.

پسورد : www.spowpowerplant.blogfa.com

نامه ی کوروساوا برای برگمان

نامه ی کوروساوا برای برگمان
_____ _______ _________
آقای برگمان عزیز
هفتادمین سالروز تولدتان را تبریک می گویم. کارهایتان را هر بار که می بینم عمیقن تحت تاثیر قرار می گیرم و بسیار از آنها آموخته ام و دلگرم شده ام. امیدوارم همچنان سالم و سرحال باشید و برایمان فیلم هایی کم نظیر بسازید.
در ژاپنِ دوره می جی (اواخر قرن نوزدهم)، نقاشی می زیست به نام تسای تومیوکا. او، در دوران جوانیش نقاشی های خوبی کشیده بود، ولی وقتی به هشتاد سالگی رسید، یکباره نقاشی هایی کشید که بر کارهای قبلی اش بارها برتری داشت؛ گویی که هنرش به شکوفایی باشکوهی دست پیدا کرد. هر بار که نقاشی های او را می بینم، متقاعد می شوم که انسان تا به هشتاد سالگی نرسیده، نمی تواند کارهای حقیقتن عالی اش را خلق کند.
آدمی به شکل نوزادی متولد می شود، به یک نوجوان مبدل می شود، از مرز جوانی می گذرد، زندگی مستقلش را آغاز می کند و دست آخر قبل از آن که دفتر زندگی اش بسته شود، به کودکی باز می گردد. به عقیده من، این آرمانی ترین شکل زندگی است.
فکر می کنم موافق باشید که انسان در این دورانِ کودکی مجدد است که می تواند بی هیچ قید و بندی آثار حقیقتن خالص بیافریند.
من اکنون 77 ساله ام و معتقدم که کار واقعیم تازه شروع شده است. بیایید به خاطر سینما از پا ننشینیم.

با گرم ترین درودها
آکیرا کوروساوا – 1987
ترجمه: مجید اسلامی

یک فیلم یک کتاب قسمت اول

یک فیلم یک کتاب قسمت اول

در این بخش از نوشته های وبلاگ در هرپست به معرفی یک فیلم خوب (برداشت کاملا شخصی که میتواند مورد تایید سایر دوستان باشد یا حتی مورد تنفر بقیه علاقمندان به این مباحث باشد!) ویک کتاب خوب (هکذا در این بحث!) خواهیم پرداخت...

شما نیز میتوانید نوشته های خودتان را درقالب نویسنده مهمان برایمان ایمیل نمایید تا به اسم خودتان در این بخش منتشر شود.

تقدم وتاخری در هیچ موضوعی وجود ندارد ومطالب صرفا برداشت های شخصی ، علاقمندی ها و زاویه دید نویسندگان می باشد و تایید یا نقد اثری نمیتواند هیچ تاثیری در واقعیت اثر داشته باشد که به هیچ وجهی ادعایی هم در این زمینه نداشته ایم ونداریم

شاد باشید.

--------------------------

فیلم Les Diaboliques یا شیطان صفتان محصول 1955 سینمای فرانسه میباشد. کارگردان فیلم هنری جورجس کلوزو می باشد .

خلاصه داستان : مدیر مدرسه‏ اى به نام « کریستینا » ( کلوزو ) که مورد آزار و تحقیر شوهرش، « میشل » (موریس) است، با ترغیب یکى از معلم ‏هاى مدرسه به نام « نیکول » ( سینیوره ) که محبوبه‏ ى « میشل » بوده و حالا ادعا میکند او طردش کرده تصمیم به قتل « میشل » می‏گیرد. 



توضیحی برای تصویر : چگونه احساسات حماقت را بر می انگیزد؟همکاری دورقیب احمق!

داستان فیلم شیطان صفتان به بازبینی کنش های رفتاری انسانها در قبال مسائلی مانند احساسات ، مذهب ، شخصیت (تنهایی،توجه و...)و قانون می پردازد وتقابل دنیای مالیخولیایی مذهب محور را در برابر عشقی سرکش وتحقیر شخصیت توامان با دنیای جرم وجنایت گره می زند ویکی از زیباترین فیلم های معمایی را در برابر دیدگان شما به تصویر میکشد.

این نوشته بخش پایانی زیرنویس فیلم شیطان صفتان هست وبرای همین بیش از این توضیحی درباره این فیلم زیبا نمیدهیم وشما را به دیدن این فیلم دعوت می نماییم:

شيطان صفت نباشيد!
شايد اين فيلم براي دوستان شما هم جالب باشد
پس چيزهايي رو که تماشا کرديد هرگز براي آن ها بازگو نکنيد
از همگي شما ممنونيم

-------------------------

پازولینی از زبان پازولینی




کتاب پازولینی از زبان پازولینی در مصاحبه با جان هلیدی یک کتاب با موضوع سینما به طور اخص و فلسفه و هنر وسیاست وادبیات به صورت عام می باشد که پیر پائولو پازولینی شش سال قبل از قتل فجیع اش در سال 1975 به صورت مصاحبه های متعدد با هلیدی به انتشار ان مبادرت ورزیده است.
پازولینی برای علاقمندان ادبیات وسینما چهره ای کاملا شناخته شده است واگر دوستانی به مسائل سیاسی دهه هفتاد اروپا علاقمند باشند حتما با اسم پازولینی مواجه شده اند که در کسوت اندیشمندی چپ گرا به نقد مسائل سیاسی روز اروپا وایتالیا می پرداخته است.
پازولینی چهره ای بسیار جنجالی در حوزه های تخصصی عملکردش بوده است وقتل فجیعانه او هم منبعث از همین جنجال ها وزندگی شخصی او بوده است.
کتاب شامل دوپیشگفتار و مصاحبه هایی با عناوین زیر می باشد :
پیش از فیلمسازی
اکاتونه
ماماروما
پنیر بی نمک
مجالس عشق وخشم
مکان یابی در فلسطین وانجیل به روایت متی
پرنده های بزرگ و پرنده های کوچک
تماشای زمین از کره ماه
ادیپ شاه وعشق و خشم
سبک کار، برخی طرح ها وتئاتر
سینما ونظریه
همچنین کتاب شامل هشت پیوست جالب می باشد که پیشنهاد میشود علاقمندان حتما به طور دقیق به مطالعه ان بپردازند.

کتاب پازولینی از زبان پازولینی متن گفت وگویی است که جان هلیدی روزنامه نگار روزنامه نگار ومنتقد ایرلندی - انگلیسی در سال 1968 در رم با پیر پائولو پازولینی انجام داده است . هلیدی این گفتگو را نخستین بار در سال 1969 به زبان انگلیسی منتشر کرد ولی نه با نام واقعی خود بلکه با اسم مستعار ازوالد استک .
گفتگو با نظر فیلمساز انتشار یافت ، مورد پسند وتایید او قرار گرفت وبه عنوان منبعی معتبر و دست اول درباره زندگی وهنر پازولینی شناخته شد.
هرچند زندگی وهنر شاعر وسینماگر ایتالیایی چندسالی پس از این گفتگو ادامه پیداکرد . یعنی دقیقا تا مرگ فجیع او در دوم نوامبر 1975 ، اما مهمترین ویژگی های سیمای او در این گفتگو نقش بسته است.
(از پشت جلد کتاب)

این کتاب به قیمت 6000 تومان ودر 248 صفحه توسط انتشارات نگاره افتاب و با ترجمه اقای علی امینی نجفی در دسترس می باشد.
برای خرید اینرنتی کتاب می توانید به سایت آی کتاب http://www.iketab.com/ مراجعه فرمایید.

دیالوگ هایی از فیلم هفت دلاور The Magnificent Seven

دیالوگ هایی از فیلم هفت دلاور

- برناردو اورلی (چارلز برانسون) :برو عقب برو عقب. برگرد

مشكلتون چيه؟ خوب نميشنويد؟بشينيد. پايين بمونيد بچه هاي ديوونه. ممكنه بود صدمه ببينيد

+ ممكنه تو هم ببيني

- اينا يه چيز نيستن اين شغله منه

+ شغله ما هم هست همه به ما ميگن: برگرد. قايم شو. تو ديد نيا ولي ما نگران نيستيم

- اون خيلي شجاعه. اين حقيقته پس هست

+ هممون هستيم. همه ي پسراي توي اين روستا هستن ما جلسه اي داشتيم كه نقشه كشيديم كه هواتو داشته باشيم

- هوامو داشته باشيد؟ منظورتون چيه هوامو داشته باشيد؟

+ اگه شما مردي ما انتقامتو بگيريم و هميشه با دسته گلهاي تازه براي ديدنت سر قبرت بياريم

- اين واقعا مايه ي آسودگيه

+ بهم گفته بودن اون بابتش ازت تشكر ميكنه

- شما بچه ها اگه نقشه هاتون عملي نشه نا اميد نميشيد؟

+ نميشيم. اگه تو زنده بموني ما هم خوشحال خواهيم بود شايد خيلي خوشحال تر

- شايد

-----------------------------
+ ما شرمنده هستيم كه اينجا زندگي ميكنيم پدرانمون بزدلن

- برناردو اورلی (چارلز برانسون) : ديگه اينو درباره پدراتون نميگيد اونا ترسو نيستن فكر ميكني من شجاعم چون اسلحه دنبالمه؟پدران شما خيلي شجاع ترن چون مسئوليت دارن براي شما,برادراتون,خواهر و مادراتون اين مسئوليت مثل يه سنگه يه تني ميمونه اينقدر خم و راستشون ميكنه تا آخر تو زمين خاكشون كنه

هيچكس بهشون نميگه اين كارو بكنن. ميكنن چون دوستون دارن و ميخوانتون من تا بحال همچين شجاعتي رو نديدم دويدن توي مزرعه
كار كردن مثل قاطر. بدون هيچ تعهدي
حاصلش چيه

اين شجاعته

--------------------------

دیالوگ هایی از فیلم هفت دلاور The Magnificent Seven بازسازی وسترن گونه ای از هفت سامورایی اکیرو کوروساوا کارگردان نابغه ژاپنی توسط جان استرجز محصول سال 1960

این فیلم قبلا از تلویزیون هم پخش شده وداستان استفاده اهالی یک روستا از هفت تیرکش ها برای مقابله با تاراج اموالشون توسط راهزنان مکزیکی است.

فیلمی به غایت زیبا در ژانر وسترن با دیالوگ ها و سکانس هایی به یاد ماندنی

نقد فیلم Das Experiment ازمایش محصول 2001 محصول کشور المان

نقد فیلم Das Experiment ازمایش محصول 2001 محصول کشور المان

سینما پارادیزو قسمت هشتم نقد فیلم ازمایش Das Experiment ساخته اولیور هیرش بیگل

یک فیلم دیوانه کننده دیوانه وار

فیلم ازمایش یا The Experiment راوی سه داستان موازی با پایانی برعهده بیننده و ساختاری کاملا میخکوب کننده وغیرمتعارف است.
در زندانی مجهز که در یک آزمایشگاه پژوهشی ساخته شده، 20 مرد را در برابر دستمزدی 4000  مارکی گرد هم می آورند تا 12 تن از آنها نقش زندانی و 8 نفر دیگر نقش زندان بان را ایفا کنند. زندانی ها به سلول هایشان هدایت می شوند و باید به مقررات زندان گردن نهند و نگهبانان نیز به وظایف خود (بدون اعمال خشونت) عمل کنند. هدف این طرح که قرار است دو هفته به طول انجامد آنست که تأثیر قوانین و مقررات بر افراد بررسی شود... دکتر ملاوس ثون مسوول پروژه منتظر است ببیند نگهبانان چه مدت می توانند بدون توسل به خشونت نظم زندان را حفظ کنند. ایفاگران نقش زندانی ابتدا وضع را شوخی می انگارند اما پس از چند ساعت درگیری های جزیی ، مساله جدی و جدی تر می شود و در نهایت به فاجعه ای جبران ناپذیر می انجامد.
بهروز دانشفر/ فرهنگ جهانی فیلم جلد 4
داستان روابط اجتماعی و تصادفی دو نفر با جنسیت ، موقعیت وذهنیت متفاوت

داستان پسر جامعه شناسی که راننده تاکسی شده و اکنون به دنبال احراز هویت وموقعیت خود در قبال مسائل سابق وبازیابی خود است.

وداستان مسحور کننده بسط ازمایش مشهور میلگرام توسط دکتر زیمباردو در فیلمی از اولیور هیرش بیگل

تفسیرهای دگم وپراگماتیک از قانون چه بلایی بر سر اخلاقیات می اورند؟ شاید بارزترین پاسخ به این مسئله را (البته اگر پاسخی وجود داشته باشد!!) کنش ها وواکنش های شخصیت های این فیلم می دهند.
بیست انسان نرمال که اغلب انها دنبال به دست اوردن مبلغ قابل توجهی در قبال صرف دوهفته از زندگیشان به عنوان زندانی فرضی هستند. همه چیز دوستانه شروع میشود وبا منفعت طلبی ، خود برتر بینی گروهی نسبت به گروهی دیگر ( یکی از بارزترین صفات همه گروه های اجتماعی ورفتارهای انسانی حتی اگر نفی شود!) و تفسیرهای خشک از قانون های ساده ای که پای خشونت وهرج ومرج را به داستان باز میکند.
وقتی هرمنوتیک در خدمت اشتباه وقانون غلط باشد یا قانونی که به اشتباه اجرا گردد یا مجری تمامیت خواه و سواستفاده کننده از ایرادات قانونی باشد ایا قانون به ضد قانون تبدیل نمیشود؟

ایا تمثیل معروف اخلاقیات حد وسط ندارد ومثال عینی ان چاقو در این زمان قابل تبیین نیست؟

به دلیل مسخره بازی های تمام نشدنی اینترنت در این بازه زمانی خاص وارورهای بی پایان سرویس بلاگفا مجبور شدم همه متن رو دوباره بازنویسی کنم! کم وکاستش به حساب من!

متن نقد فیلم ازمایش Das Experiment محصول 2001 سینمای المان ساخته اولیور هیرش بیگل را از لینک زیر دریافت نمایید:

دانلود کنید.

نقد فیلم بینوایان Les Misérables

سینما پارادیزو قسمت هفتم نقد فیلم بینوایان Les Misérables محصول 2012

ساخت فیلم بینوایان توسط تام هوپر که علاقمند به روایت وبازگویی اتفاقات تاریخی از دید خاص میباشد اتفاقی در نوع خود جالب است.

یک کارگردان وفادار به سنت های سینمای انگلیس و تفکرات بریتانیایی که با ساخت فیلم سخنرانی پادشاه به شهرت رسید راوی یکی از مهمترین اتفاقات تاریخ معاصر هست.

اتفاقی که هرچند بر همه دنیای نوین اثر گذاشته ولی مسئله ذاتا فرانسویست ومهمترین نکته این فیلم ومهمترین ضعف ان همان روایت انگلیسی از تاریخ فرانسه هست.

ویکتور هوگو به عنوان یک نویسنده وروشنفکر ونیز مبارزی که در بطن تحولات انقلاب فرانسه قرار داشته با دستمایه قرار دادن چندین داستان همزمان از موضوعات رمانتیک،تراژدیک ودرام داستانی از مبارزات مردم فرانسه خلق کرده تا انقلاب توده ها برای رسیدن به لیبرتی را جاودانه سازد.

داستان بینوایان ویکتور هوگو داستانی بسیار ارزشمند وروایتی معتبر از مبارزات مردمیست که برای رسیدن به ازادی وفراهم کردن زمینه جمهوری اولین انقلاب کلاسیک را رقم زده وبه تنهایی تمامی اتفاقات انقلابهای بعدی را یک جا تجربه کردند.

فیلم درام وموزیکال هوپر بسیار زیبا ساخته شده وریتم واهنگ بسیار مناسبی هم دارد ولی انگار از همان ابتدا باور داریم با یک نسخه جعلی روبرو هستیم!

شروع فیلم ونمایش پرچم غرق شده فرانسه که هرکدام از رنگ های ان معرف یک مفهوم ناب متاثر از همان انقلاب فرانسه هست (آبی: آزادی، سفید: تساوی و قرمز: برادری) اولین وشاید بزرگترین دهن کجی هوپر به فرانسه به عنوان کشوری که همواره انگلیسی ها در حال تمسخرشان هستند و تاریخ سیاسی هست.

پرچمی سوراخ سوراخ و در حال غرق شدن که اگر با دیده اغماض بنگریم راوی انارشیسم اجتماعی در اغاز فیلم و تلاطم شدید جامعه در زمان روایت تاریخ هست.



نحوه اجرای دیالوگ ها که به صورت ریتمیک وبا شعر ادا میشوند تا تم موزیکال فیلم را تکمیل کنند کاری ستودنی از هوپر هست و کلاسه بندی فضای کار انصافا از نظر رنگ ودکور ولباس فقط میتونه شامل یک کلمه باشه: عالی
اما هوپر بازهم دسته گل به اب داده وفیلمی که براحتی میتونست تبدیل به یکی از شاهکارهای تاریخ سینما بشه رو بشدت تنزل داده.
در دنیای ادبیات از لحاظ غنای ریتم و قدرت شعر زبان فرانسه قویترین زبان موجود هست وهوپر بسادگی میتونست کل دیالوگ های فیلم رو مثل هانکه با زبان فرانسه انجام بده که هم فضای داستانی بینوایان هوگو شبیه سازی بشه هم فرانسه واقعی تر به نظر بیاد.
نظر شخصی من اینه که من تو طول زمان تماشای فیلم احساس میکردم این بینوایان رو چارلز دیکنز نوشته نه ویکتور هوگو وداستان داره تو لندن اتفاق میافته!!



. نگاهتان به پايين باشه ، نگاهتان به پايين باشه

. باهاشون چشم تو چشم نشو

. نگاهتان به پايين باشه ، نگاهتان به پايين باشه

. تا وقتي بميريم در همينجا خواهيم بود

. . نه خدا به دادِمان ميرسه

. تنها جهنمُ پيش رومون داريم . .

. نگاهتان به پايين باشه ، نگاهتان به پايين باشه

. هنوز بيست سال در پيش رو داريم

. . من هيچ کارِ خطايي نکردم

! يا مسيح ، صداي منو بشنو . .

. نگاهتان به پايين باشه ، نگاهتان به پايين باشه

. حضرت مسيح اهميتي به ما نميده

. . ميدونم منتظرم خواهد بود

. ميدونم باهام روراست خواهد بود . .

. نگاهتون به پايين باشه ، نگاهتون به پايين باشه

. اونها همگي شماهارو به باد فراموشي سپردند

. . وقتي آزاد شوم ، هرگز من را نخواهيد ديد

! تا ابد خواهم رفت . .

. نگاهتان به پايين باشه ، نگاهتان به پايين باشه

. هميشه تا آخر عُمر برده خواهيد بود

. نگاهتان به پايين باشه ، نگاهتان به پايين باشه

. اينجا گورِ شما خواهد بود
شعر سکانس های ابتدایی فیلم وضرباهنگ ونماها بخوبی برای تاثیرگذاری اولیه مناسب بودندتا دو شخصیت اصلی فیلم هم معرفی بشن
هوپر درمتن داستان هم بیش از اندازه دست برده والبته منعی هم نمیشه در این مورد داشت جزاینکه وقتی فقط ابتدا وانتهای داستان با متن اصلی همخوانی دارن انتظار داریم کارگردان به اصول ومفاهیم روایت شده پایبند باشه وحداقل تفسیر خودش رو ارائه بده نه اینکه کتابی که مملو از مفاهیم ازادیخواهانه و انقلابی وسیاسی هست رو به سطح یک داستان عشقی تنزل بده(شاید دلیلش عشق وافر انگلیسی ها به سیستم پادشاهیشون باشه)
برای اغلب ما که حس نوستالژیکی نسبت به ژان والژان ، کوزت ، فانتین ، تناردیه ها وبازرس ژاور داریم انتخاب وچینش کاراکترها کمی عجیب هست
من تا انتهای فیلم نتونستم با شخصیت بازرس ژاور علیرغم اجرای فوق العاده راسل کرو کنار بیام وشاید به دلیل خاطراتم از این کتاب وداستان انتظار یک بازرس لاغر وقدبلند رو داشتم تا یک بازرس شبیه مشتزنا!



هیو جکمن واقعا استادانه نقش ژان والژان رو ایفا کرده وتطبیقش با نقش و فرو رفتنش در هویت ژان والژان بسیار زیبا کارشده وانصافا یکی از نقاط قوت فیلم همین کاراکتر هست.
به هرحال شاید هوپر فقط سعی کرده روایتی تئاتری از بینوایان رو به فیلم سینمایی تبدیل کنه ولی با توجه به حجم تبلیغات سنگینی که در مورد این فیلم شده بود انتظار اثر پرتری میرفت که به نظرم نتایج نقدها ونظرسنجی ها هم نشانگر ضعف روایت داستانی و کارگردانی اثر بوده است.



اما یکی از نقاط قوت این فیلم روایت های احساسی در کل داستان بود که تم اصلی فیلم رو تشکیل میداد وانصافا بخوبی به این مسائل پرداخته شده بود.
حضور گربه همسایه هوپر در نقش لاوروش هم انتقادهایی رو به همراه داشت که بازهم شک رو درمورد نحوه ساخت وچرایی اون بیدار میکنه!
اپونین یکی از بهترین پردازش های هوپر در فیلم بینوایان بود که به نظرم هم در ایفای نقش وهم بالابردن تم احساسی فیلم بسیار عالی بازی کرده است.



ودر نهایت همه مسائل اجتماعی توسط عده ای بهره برداری میشود ومهمترین انها انقلاب ها میباشند!
تصویر بالا به تنهایی گویای خیلی از مسایل هست که هوپر هم به تاسی از متن کتاب سعی در پررنگتر کردن انها داشته است.
هرچند فیلم بینوایان اشکالاتی بسیار جدی دارد ولی نمیتوان از تفاوت های شگرف ان در عرضه فیلمی متفاوت با جریان روز بی تفاوت گذشت.
اجرای موزیکال یک درام تاریخی ونقلی از بزرگترین انقلاب تاریخ کار جالبی تام هوپر بوده که باعث میشود تا حتما این فیلم را ببینیم علیرغم همه چالشهای ریز ودرشت ان!

نقد فیلم توت فرنگی های وحشی Wild Strawberries 1957 اینگمار برگمان

سینما پارادیزو قسمت ششم نقد فیلم توت فرنگی های وحشی برگمان

نقد فیلم توت فرنگی های وحشی Wild Strawberries  (به سوئدی: Smultronstället) محصول 1957 ساخته اینگمار برگمان

توت فرنگی های وحشی ترسیم گر ترس تنهایی

صحبت کردن در مورد اینگمار برگمان یکی از شاخصه های سینما واز بزرگترین وتاثیرگذارترین اشخاص در تاریخ سینما سواد وتجربه ای وافر ودرکی کامل از سینمای خاص برگمان را طلب میکند. مردی که سینما وام دار اندیشه ها وکارهای اوست ونقش بستن تصویر او بر روی کرون سوئد به تنهایی مبین بزرگی او واندیشه های خارق العاده اوست.

اما نوشتن نقد درمورد کارهای چنین افرادی صرفا به دلیل علاقه به اثار فاخر سینما ومعرفی شاهکارهای سینمایی است وبس

داستان فیلم توت فرنگی های وحشی که اغلب منتقدین ان رابه عنوان مهمترین اثر برگمان توصیف میکنند داستان زندگی 24 ساعته مردی به نام پروفسور بورگ با بازی به یاد ماندنی ویکتور شوستروم بازیگر شاخص سینمای سوئد دراخرین حضور سینمایی اش را روایت میکند که قرار است به مناسبت پنجاه سال تداوم کار مفید در زمینه پزشکی وخدمت به اجتماع بعد از فراغت از تحصیل (پنجاهمین سال فارغ التحصیلی دکتر بورگ از دانشگاه) جایزه دکترای افتخاری دریافت نماید.



در ابتدای فیلم دکتر بورگ را درحال نوشتن بیوگرافی اش میبینیم در حالی که سگی زیر پای او دراز کشیده وهمزمان با صحبت های دکتر بورگ درباره خودش برگمان اولین طعنه را به انسان مدرن میزند!
جای خالی انسانهارا در پیرامونمان حیوانات یا تکنولوژی پر میکنند در حالی که نه ظرفیت های انسانی را دارند ونه قابلیت های ان را و همچون مخدره فقط باعث فراموشی گذرا وموقت میشوند.

در ادامه دکتر بورگ از رویایی که در نخستین ساعات روز دریافت جایزه دکترای افتخاری اش دیده بود صحبت میکند وما دکتر بورگ را در یک تنهایی محض در حالی که همه جا خالی از ادمها شده است وساعت ها عقربه ای ندارند وسکوت محض حکمفرماست میبینیم. تنها ادمی که دکتر بورگ مشاهده میکند صورتی ندارد و  به محض لمس شدن توسط او تبدیل به اب شده وجاری میشود وبرگمان به زیبایی ترسهای انسانی ، ترس از مرگ وترس از تنهایی را به تصویر کشیده است.
کالسکه حامل تابوت که بدون اسب سوار هست وبه تیرک چراغ برق گیر میکند وبا کنده شدن چرخش به راهش ادامه میدهد ولی تابوتی را برجای میگذارد نمادپردازی قوی برگمان برای تصویرسازی از ایده های فکریش هست.
چرخ همیشه نماد زمان بوده وشکسته شدن چرخ حکایت زیبایی از گذر از مراحل میانسالی انسانهارا به تصویر میکشد.
دکتر بورگ وقتی در تابوت را باز میکند وبا جنازه خودش روبرو میشود!
این ترس ، ترس مشترک همه ادمهایی است که پای به دنیای پیری میگذارند وتنهایی و خاطرات فصل مشترک همه انها میگرددو بزرگترین چالششان مرگ وزنده ماندن حتی برای لحظاتی افزونتر هست(البته ترس از مرگ بزرگترین پارادوکس همه انسانهاست ولی این حس در دوران پیری قویتر وقویتر میشود!)

در ادامه بحثی که بین دکتر بورگ ومیس اگدال خدمتکار دکتر بورگ برای سفر با ماشین شخصی صورت میگیرد اشاره ای کامل به خاصیت های اخلاقی این دوره سنی است.
دمدمی مزاج، غرغرو و در پی حکمرانی بلافصل گفتار واعمال بر اطرافیان بودن خاصیت همه ادمهای پا به سنن گذاشته ای است که تقریبا بلا استثنا همه ما انهارا به تجربه دریافته ایم.

در ادامه برگمان با ورود کاراکترهای مختلف سعی بر تفسیر تنهایی انسانها دارد وبا ورود همزمان به دنیای خاطرات دکتر بورگ وروایت موازی ان با زندگی واقعی واتفاقات پیرامون سفر دکتر بورگ به محل دریافت جایزه بخوبی موفق به انجام این مهم میشود.

ماریانه با بازی زیبای اینگرید تولین تنها عروس دکتر بورگ که مهمان انهاست ، همسفر دکتر میشود وروابط پدرشوهر-عروس کاملا خشک ومملو از نیش و کنایه در مورد روابط وارتباطشان با هم است.

تحت تاثیر رویاها وترسها دکتر بورگ ماریانه را به اقامتگاه تابستانی شان میبرد وانجا غرق در خاطرات خود میشود...از عشقش به دخترعموی خود سارا پرده برمیدارد که بعدها میفهمیم این عشق عقیم مانده وسارا با کسی که از او نفرت داشت ازدواج میکند وصاحب بچه میشود.
از شلوغی خانواده قدیمی حکایت میکند وکانون به ظاهر گرمی که مهمترین خاصیتش زدودن تنهایی است!


خروج دکتر بورگ از خاطراتش با ورود دختری به نام سارا که به همراه دو دوستش عازم سفر به ایتالیا هستند همزمان میشود واین سه نفر نیز همراه وهمسفر دکتر بورگ وعروسش میشوند.

تقریبا فصل مشترک تمامی کارهای برگمان دو مقوله مذهب (با تاکید بر کشیش و کلیسا که به وضوح ردپای کودکی برگمان در ان دیده میشود) وموسیقی خاص کارهای برگمان هست موسیقی الهام گرفته از طبیعت که بالاترین تبلور ان در فیلم نور زمستانی دیده میشود کاری که بدون موسیقی متن هست وموسیقی متن ان نوع نورپردازی وصدای طبیعت است!

در اینجا هم سارا بین دو دوست یکی خواستار کشیش شدن ودیگری در طلب طبابت گرفتار است وکنایه های برگمان دوباره تصویر سازی از منویات ذهنیش در مورد کودکی خویش است.

مکالمه اغازین بین سارا ودکتر بورگ با نام کوچک ایزاک(اسحاق) اشاره ای نمادین به ایات عهد قدیم وداستان مادر وفرزند یعنی سارا و اسحاق دارد وداستان تولد اسحاق نیای یهود!
تصویرسازی مذهب در اثار برگمان واقعا فوق العاده هست واگر کسی در جستجوی کسی است که تفسیر تندتری از دین روایت کند باید به سینمای پازولینی مراجعه کند.
برگمان در زندگینامه‌اش می‌نویسد :زمانی که پدرم روی منبر مشغول وضع خطابه بود من به جهان رمزآمیز کلیسا و قوس‌های نرم، دیوارهای ضخیم، بوی جاودانگی و نور رنگین خورشید که در چمنزارهای نقاشی‌های قرون وسطایی می‌لرزید و اشکال منحنی روی سقف‌ها و دیوارها علاقمند شده بودم. آن‌جا هر چیزی که تخیل یک نفر می‌تواند آرزو کند وجود دارد –فرشتگان، قدیسین، اژدهاها، پیامبران، شیاطین و انسان‌ها.

پازولینی در گفتگویی درباره سکانس اول فیلم که در موردش نوشتیم گفته : این سکانس استادانه ترین سکانسیه که در مورد رویا ساخته شده

در ادامه سفر به خاطر بی احتیاطی زوجی که از روبرو می ایند خطر تصادفی پیش می اید که با چپ شدن ماشین ان زوج تمام میشود و اینجا ودر ادامه که ان زوج همسفرشان میشود برگمان به انتقاد از روابط رو به گسست خانوادگی میپردازد واینکه علیرغم حصول مفاهیم حقوقی در مورد زنان و خانواده روابط عاطفی وپیوندهای احساسی کمرنگ شده اند وکل جامعه متاثر از این مسئله هست.

برخورد با کارگران پمپ بنزین و تاثیر عاطفی انها بر دکتر بورگ وشدت تاثیر مثبت این مسئله که باعث میشود تم منفی رویاها بالانس شده ودکتر از احساس یاس کمی دور شود با ملاقات مادر دکتر که هنوز زنده وسرحال است ونقل خاطراتی از کودکی وروایت تنهایی منحصر به فردش از خلاقانه ترین تصویرسازی های ترس هست ولی طبق معمول در سطحی از رفاه که اغلب افراد جامعه قادر به درک مستقیم شرایط ان نیستند هرچند در احساسات و تاثیرات مسئله مشترک باشند.
ساعت بدون عقربه ای که مادر دکتر بورگ نشان میدهد بازهم دکتر را به ورطه ترس بازمیگرداند ودرادامه در رویای طولانی ای که درماشین میگذراند ترسها پررنگ تر واثرگذارتر میشوند.
ترس برباد رفتن همه تلاشهای کاری...ترس ناشی از ازدست دادن خانواده وهمسرش که شکلی روانپریشانه به خود گرفته وترس از کارافتادگی که دران دکتر نمیتواند ببیند یا حس کند یا تشخیص دهد.

شاید جالبترین دیالوگی که در فیلم من دیدم دیالوگ بین امتحان گیرنده و دکتر بورگ هنگام دیدن رویای همسر فوت شده دکتر باشه :

دکتر بورگ : مجازات من چیه؟
ممتحن : مجازات؟ نمیدونم همون مجازات معمولی!
دکتر بورگ : معمولی؟
ممتحن : بله ! همون تحمل تنهایی
دکتر بورگ : تحمل تنهایی! هیچ گذشتی هم در کار نیست؟
ممتحن : اینو از من نخواید. اطلاعی در این باره ندارم...

وبعد از بیدارشدن از این کابوس مکالمه بین دکتر بورگ وعروسش فروپاشی کابوسهای دکتر بورگ هست حسی که امید را زنده میکند وسمت وسویی به پریشانی فکری اش میدهد.
فهم این مسئله که چقدر از پسر خود که با ایده پوچگرایانه به زندگی ادامه میدهد دور شده وحس تولد یک کودک که عروسش سران با پسرش در جنگ است.

همه اتفاقات بعدی با زنده شدن امید در درون دکتر بورگ حکایت از کمرنگ شدن ترسها دارد...امید به داشتن نوه ...سرزندگی وجوانی حاصل از معاشرت با سه جوان سرزنده ... دریافت جایزه دکترای افتخاری و اشتی کردنش با میس اگدال

فیلم توت فرنگی های وحشی اینگمار برگمان (جایی خواندم ترجمه اشتباهی شده واصل ان محل رویش توت فرنگی های وحشی است که کلی نماد واستعاره در بطن مفهوم اسم فیلم نهفته!) از تاثیرگذارترین کارهای برگمان بر همه کارهای سینمایی بعد از خود است
فیلمی به غایت زیبا ، ارام و مملو از حرف که پیشنهاد میکنم تماشای این شاهکار سینمایی را از دست ندهید.

نقد فیلم عشق Amour

سینما پارادیزو قسمت پنجم نقد فیلم عشق Amour ساخته میشائیل هانکه محصول 2012

عشق Amour فیلمی برای ساعتی فکرکردن وگریستن!

جدیدترین ساخته میشائیل هانکه کارگردان خوش ذوق وتوانمند المانی(اصالتا اتریشی) کاری بسیار متفاوت با اثار قبلی اوست.

هانکه جامعه شناس وروانشناس درفیلم عشق نگاه خودش به مسائل پیرامون وجامعه رو محدودتر وشخصی تر کرده هرچند این بار در پارادوکسی بنام مرگ وزندگی گستره ای فراختر رو مورد نقد وسنجش قرارداده.

هانکه درباره روانشناسی و فلسفه می‌گوید: تنها چیزی که از روانشناسی و فلسفه یاد گرفتم این بود: قبل از مطالعه فکر می‌کنیم که جوابی برای سوال‌هایمان پیدا خواهیم کرد. اما در پایان جوابی در کار نیست، بلکه فقط پرسش‌ها برایمان باقی می‌ماند. تنها چیزی که از تحصیل برایم باقی مانده همین است! به سوال کردن ادامه خواهیم داد؛ اما این به معنی یافتن پاسخی برای سوال‌های‌مان نخواهد بود.

ودانش اموخته فلسفه المانی انگار که این بار با گذر عمر به پرسش بی جوابی در زندگی خویش رسیده است. هانکه در فیلم عشق Amour نمایشی تحسین برانگیز از احساسات ،قابلیت ها وناتوانی های جسمی وفکری انسانهارا به تصویر کشیده است.

در فیلم عشق شما با یک خط ثابت هیجانی وفیلمی دیالوگ محور مواجه میشوید(هرچند تقریبا تمامی ساخته های هانکه فاقد ریتم شدید هیجانیست ولی قدرت فیلمسازی هانکه انجاروشن میشود که شما همیشه خط ثابتی از هیجان را درفیلم های او میبینید و همیشه مخاطب خودرا تحت تاثیر هیجان مخفی وروانی فیلم قرار میدهد!) که از همان ابتدا هانکه سعی دارد بارروانی موضوع را به مخاطب انتقال داده واورا مجبور به پرسمان در قبال اتفاقات ومفاهیم فیلم کند.

پس از سکانس اولیه فیلم که با ورود اتش نشان ها به خانه شروع میشود هانکه در یک اقدام هوشمندانه شمارا مخاطب خود میسازد زمانی که جرجز وانه کاراکترهای اصلی فیلم برای تماشای اجرای الکساندر شاگرد انه به سن مینگرند وانگار که همه تماشاگران شما را تماشا میکنند یعنی به نوعی مخاطب از همان ابتدا تحت نظراست!

پس از ان هانکه شمارا مهمان خانه وداستانی میکند که در نوع خود شاید یکی از بهترین تفسیرها بری زندگی مشترک باشد!خانه ای سرشار از عاطفه وسادگی

هانکه خیالپردازانه به زندگی نگاه نمیکند ولی منویات ذهنی خود درباره زندگی مشترک را نیز از نظرها پنهان نمیسازد...زندگی انه وجرجز میتواند مثالی زیبا برای یک زندگی مشترک با تمامی زیروبم هایش برای نشان دادن به نسل اینده ای باشد که ساختن باور اینکه فارغ از پول وتکنولوژی هم میتوان زندگی ساده وسرشار از عطوفتی داشت غیرممکن نیست.

انه وجرجز هردو هنرمندند وبرخورد جرجز در قبال نگرانی های انه در قبال شکستگی در وترس از دزد نبوغ هانکه در تصویر کردن حمایت از شریک زندگیست.

اما داستان با مات بردن انه سرمیز صبحانه وعصبی شدن جرجز از ناتونی همسرش رویه خود را اغاز میکند ودر سکانسهای بعدی میبینیم که انه از سمت راست بدن فلج میشود ودر ادامه هم با سکته دوم کلا از کار می افتد.

تغییر روال زندگی انه وجرجز در قبال این اتفاق نمود ترس انسانها از پیری وعجز وبیماری است که هانکه در این فیلم به دنبال پرسشهای قبل از مرگ زندگیست... سعی جرجز برای اینکه انه را به زندگی بازگرداند وتمامی تلاشهایش برای اینکه جای خالی شریک زندگی خودرا بدون حضور دیگران وبا بازیابی انه پرکند نمودی است از یک عشق متعالی وحاصل فهمیدن همدیگر

بعد از عمل انه که موفقیت امیز نیست ومنجر به نشستن انه روی ویلچر میشود جرجز در گفتگو با دختر خود که اوهم موزیسین وهنرمند است هم سعی دارد نقش پدر را دربرابر دخترش بازی کند وهم اجازه ندهد کسی به حریم عشق وعلاقه او وارد شود هرچند دخترش باشد(این تلاش را بعدا در حین گفتگوی جرجز-ایوا دخترش و جوف دامادش دوباره در حالتی عصبی تر وشدیدتر تجربه میکنیم ونکته مهم این فیلم تجربه مداری داستان است یعنی فیلم بیشتر مورد پسند کسانی قرار میگیرد که در قسمتی از فیلم حس همذات پنداری با داستان را درک کنند وگرنه نقدهای منفی فیلم بیشتر بخاطر نداشتن این حس وتجربه میباشد!). در دیالوگی رو به دخترش ایوا میگوید:

ما خیلی چیزارو پشت سر گذاشتیم

من ومادرت

پیچیدگی این قضیه به خاطر جدید بودنشه

ودخترش برای اینکه از این تقابل رهایی یابد به ذکر خاطره از عشقبازی ها ومهربانی های پدر ومادرش در قبال یکدیگر میپردازد تا مهرتاییدی بر علاقه ناگسستنی این زوج بزند.

با خانه نشین شدن انه و تقلای او برای بازگشت به روال عادی در کنار تمامی تلاشهای نافرجام جرجز برای بازگرداندن انه به زندگی شاهد تقابل توامان عشق وشرم هستیم.هانکه تصاویری استثنایی از محبت وعشق را ترسیم میکند تا هم زندگی ممکن ورویایی مملو از عشق را به تصویر بکشد هم به مصداق ضرب المثل ترکی"اولوم اولماسا قوجالیخ وار"(اگر مرگ نباشد پیری هست) ترسهای انسانها از پیری وعجز وناتوانی را

این تقابل شرم وعشق لحظه به لحظه با تفوق ناتوانی وبیماری به سمت وظیفه وجنون عشق در حرکت هست وسیر فیلم در لحظه لحظه اتفاقات بخوبی نشانگر این موضوع میباشد.

در سکانسی که الکساندر برای دیدار استاد خود می اید نوستالژی زوج پیر ومخصوصا انه که با بیمار شدن وناتوانی حرکتیش مجبور به ازاد کردن بیش از اندازه خاطراتش گشته(مانند سکانس تماشای البوم عکس یا تعریف کردن خاطرات از روزهای جوانی هنگام خواب) ازالکساندر میخواهد تا اولین قطعه ای را که به او اموخته برایش اجرا کند و هانکه با نمایش این تصویر به نوعی در تلاش برای خلق هولوگرافی ذهنی برای انسانهاست.

سکانسی رویاپردازانه وتلخ در فیلم صحنه سورئالیستی خفه شدن جرجز در خواب است که با خیس شدن جرجز همراه میشود ووقتی همراه با فریادکشیدن از خواب میپرد انه را در وضعی می یابد که خود را خیس کرده است واین اغازیست بر دوموضوع همزمان : سکته دوم انه وفهم انه از عجز کامل خودش که اورا بیشتر وبیشتر در لاک دفاع وهمراهی با بیماری گرفتار میکند!

تلاشهایی که از اینجا به بعد از انه میبینیم تا در قبال کمک های دیگران (صحبت با ایوا - گوش دادن به البوم الکساندر و محبت های جرجز) موضع بگیرد ناشی از همین حس استیصال وغلبه درماندگی برانسانهاست که یکی از پرسشهای هانکه در سرتاسر فیلم هست.

از همینجا به بعد وبعد از صحبت جرجز با ایوا وجوف هست که محبت جرجز تبدیل به جنون عشق میشود ودر ابتدا هنگامیکه در اتاق مطالعه نشسته انه را در حال نواختن پیانو میبیند وتا پایان فیلم این حس قویتر و قویتر میشود تا بالاخره به نقطه رهایی وپایانی فیلم میرسد(این مسئله یعنی برانگیختگی احساسی از منظر روانشناسی کاملا ثابت شده هست وخلق چنین درامی از هانکه واقعا تماشایی وچارچوب دارهست ودلیل خوشایند بودن مسئله هم همین نکته میباشد.)

جرجز در اخرین تقلاهای خود با انه مثل کودکی نوپا همراه میشود حتی برای او پرستار دومی میگیرد که به دلیل قدرت گرفتن همین عشق جنون وار (بدون دلیل خاصی درفیلم) اورا اخراج میکند وبرای اولین بار در فیلم های هانکه تصویری عینی وروشن از خشونت ظاهر میگردد.

جرجز در تلاش برای خوراندن اب به انه وبه امید زنده نگهداشتن او ، هنگامی که انه از خوردن اب امتناع میکندسیلی به گوش انه میزند وهردو میشکنند.

نمایش هنرمندانه تابلوهای نقاشی در ادامه این سکانس کاملترین تفسیری هست که برای موضوع فیلم میتوان در نظرگرفت.

اخرین دیدار ایوا با پدر وجروبحثشان جرقه های این جنون عشق را به شعله هایی تبدیل میکند که با ناله های انه و خاطرات سیاه کودکی جرجز باعث نمود یافتن این هیجان برانگیخته میشود وجرجز انه را به کمک بالش خفه میکند تا هیچکدام بیشتر از این زجر نکشند!

درادامه جرجز هم به مالیخولیایی گرفتار میشود که سرچشمه اش عشق به انه وندگی مشترکشان بود...تصویر جرجز هنگام نگارش وصیت نامه وخاطراتش از روزهای بدون انه تصویر شکستگی انسان از درون هست...جرجز بدون انکه صورتش را اصلاح کند فقط مینویسد ومیخوابد ودرنهایت این مالیخولیا جرجز را هم با خود میبرد وقتی که در اشپزخانه انه را می بیند وهمراه او میرود واین داستان عشق است.

داستان تلخ عشق

---------------------

اطلاعات کامل درباره فیلم ، عوامل وسازندگان فیلم عشق Amour را درلینک زیر میتوانید مطالعه نمایید:

لینک

موسیقی متن مسحورکننده فیلم را از طریق لینک های زیر دریافت کنید (با سپاس ویژه از مسئولان وعوامل سایت IMDB-DL)

|| دانلود آلبوم موسیقی متن فیلمAmourمحصول 2012 آلمان ||

آهنگساز : الکساندر-تارو



Title : Music From The Motion Picture Sound Track Amour

Tracks: 9

Type: Score

Composer: Franz Schubert, Johann Sebastian Bach, Ludwig van Beethove,Alexandre Tharaud

Released: 2012

MP3 Bitrate: 320 Kbps

Length: 38 MIN

File Size: 85 Mb

Label: Virgin Classics

01. Franz Schubert - Impromptu, Op. 90 D899, No. 3 en sol bémol majeur
02. Franz Schubert - Impromptu, Op. 90 D899, No. 1 en ut mineur
03. Johann Sebastian Bach - Ich ruf zu Dir, Herr Jesu Christ BWV639
04. Ludwig van Beethoven - Bagatelle, Op. 126, No. 2 en sol mineur
05. Franz Schubert - Moment musical, Op. 94 D780, No. 3 en fa mineur
06. Ludwig van Beethoven - Bagatelle, Op. 33, No. 4 en la majeur
07. Ludwig van Beethoven - Bagatelle, Op. 33, No. 2 en ut majeur
08. Extrait No. 1 - by Emmanuelle Riva
09. Extrait No. 2 - by Emmanuelle Riva

""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""

.:: دانلود موسیقی متن (سرور اختصاصی سایت) ::.



Click Here

..............................................................................................

.:: دانلود موسیقی متن (سرور مدیافایر) ::.




Click Here

...........................................................................................

MediaFire Password:imdb-dl

ZIP Password: www.imdb-dl.com

-------------------------


نقد فیلم در تاریکی In Darkness 2011

سینما پارادیزو قسمت چهارم نقدی بر فیلم در تاریکی In Darkness 2011

فیلم در تاریکی محصول سال 2011 سینمای لهستان ساخته انیشکا هولاند کارگردان لهستانی تبار نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی 84 امین دوره اکادمی اسکار بود که درنهایت جایزه را سینمای ایران وفیلم جدایی نادر از سیمین دریافت نمود.

در میان هیاهوی بی پایان و گنگ مسئله هولوکاست وبزرگنمایی وسیاه نمایی دوره ای تاریخی که در واقع میتواند استیفای حق وحقوق خود (یهودیانی که مورد تعدی قرار گرفته اند) را برای بازخواست از عاملان این جنایت محفوظ دارد(همچنانکه دادگاههای بعد از جنگ جهانی وپرونده های متعدد حقیقی وحقوقی درهمین زمینه بوده اند) این فیلم نگاهی متفاوت به رفتار انسانها ومسئله هولوکاست دارد.



در فیلم In Darkness لئوپولد ساشا کاراکتر طبقه بی تفاوت جامعه نسبت به جریانات جاری واتفاقات هست که لزوما تفاوت طبقاتی خاصی نباید داشته باشند بلکه این بی تفاوتی ناشی از تفاوت انگیزشی در گره خوردن منافع واشتراکات اجتماعی است که دستمایه نقد داستان فیلم شده است.

ساشا کارگر سیستم فاضلاب شهر است و در شهر لوف که در اشغال ارتش نازی میباشد کماکان زندگی عادی خود را ادامه میدهد وهرروز به همراه همکار جوانش به تمیزکاری معابر فاضلاب میپردازد.

در اغاز فیلم به معرفی شخصیت واقعی ساشا پرداخته میشود هنگامی که از خانه یک المانی در حال سرقت هستند وپسر خانواده همراه دوست دختر لهستانیش(شهر لوف اکنون درغرب اوکراین وتحت حاکمیت اوکراین هست ولی زمان جنگ جهانی دوم جزئی از کشور لهستان بوده است.)سر میرسد وبعد از کشمکش کوتاهی بین ساشا ودوستش با پسرک جوان ساشا هنگام فرار رو به دختر فریاد میزند : برای خودت یک مرد لهستانی گیر بیاور!

دله دزدی و زالو صفتی برای بقا شخصیت اولیه شخصیت اول فیلم هست که به ناگاه سرنوشتش با سرنوشت یهودیان گره میخورد.

در هنگامه مغلوبه شدن جریان جنگ جهانی دوم ورفتار هیستریک ارتشیان المانی در قبال اسرا ومناطق اشغال شده یهودیان به اردوگاهها هدایت میشوند ودراین بین عده ای از یهودیان تصمیم میگیرند تا از طریق فاضلاب جان خودرا نجات دهند ودراین میان با ساشا ودوستش رودررو میگردند.

طمعکاری ساشا و یهودیانی که ذاتا تجارت اروپا را در دست دارند واین را برای خود به انحصار دراورده اند دستمایه ارتباطشان میگردد وساشا در قبال دریافت پول انهارا در زاویه های بی روح فاضلاب پناه میدهد.

این پناه دادن به هیچ عنوان به مانند داستان مقدس سازی شیندلر در فیلم فهرست شیندلر نیست واصل ان برمبنای تهاتر وتعویض جان یهودیان در قبال پول هست ولی اتفاقات کوچکی در فیلم روی میدهد که این مسئله را تحت تاثیر قرار میدهد.

ارتباط ودوستی بورتنیک سرسپرده نازی ها در شهر ورفتار زمان مستی بورتنیک که باعث نفرت ساشا از بورتنیک میشود، رفتار مریم مقدس وار زن ساشا در قبال اتفاقات که یکی از کاراکترهای سفید فیلم به شمار میرود واثری که برروی ساشا میگذارد و اعدام همکار جوان ساشا به دلیل لو ندادن جای یهودیانی که مخفی شده اند پس از دعوایی که بین ساشا وهمکارش صورت میگیرد زمینه را برای تغییر اماده میسازد و این بی تفاوتی در طیفی از اجتماع را که نقش انهارا ساشا ایفا میکند به توجه تبدیل میکند و هولاند به مقصودش میرسد.

فیلمی مملو از سیاهی ودرد ورنج

برای تحریک توجه جامعه به دردهایی که با بی تفاوتی انهارا در درون خود پرورش میدهیم

پایبندی به خانواده همانگونه که پسرک یهودی در فرار اول فیلم خانواده اش را به خاطر زن بدکاره ای رها میکند،تعهد به دوستی وقرار تا پای جان همانگونه که رفیق ساشا انجام میدهد ، جنون قدرت و شهوت دنیا که سردمداران بسیاری به ان مبتلا بوده اند وهستند وتاریخ گواه بی ابرویی وپایان سیاه وتباهی انها وملت بیچاره ای هست که به عبث به لاطائلات انها گرفتار امده اند ودگماتیسم وحشت افزایی تمامی فکر وذهن انهارا به خود گرفتار کرده است ونکات بسیاری از این دست که هرکدام دلیل بسیار خوبی برای تماشای این فیلم خوش ساخت هست...


شق دومی از زندگی در دخمه های فاضلاب که دراین فیلم به زیبایی تصویر شده استفوق العاده چندش اور است ولی مگر واقعیت زندگی غیر از این است؟

زندگی در فاضلاب وخواب اسوده،استحمام با اب فاضلاب،تلاش برای نجات ازغرق شدن در سیلاب ناشی از باران که به خاطر ان ساشا مراسم تمعید دخترش را نیمه رها میکند وسرگذشت عجیب بورتنیک در مجراهای فاضلاب!

شاید هرکسی که به سینمای هالیوود معتاد شده است با تولد کودک در درون فاضلاب به بازگشت فیلم وحس سینوسی که در تمامی فیلمهای هالیوودی(استثناهای بسیار کمی وجود دارند که ناقض این داستان نویسی در هالیوود هستند) مشترک هست به نکته مثب فیلم فکر کنند ولی هولاند در چند سکانس جلوتر کودکی مرده را نشان میدهد که مادرش اورا خفه کرده است!

فیلم In Darkness تصویر واضحی از بدبختی زندگی انسانها درتکاپوی رسیده به ایده الیسم وسقوط اخلاقی ورذیلت های ذاتی اجتماع است وبه نظرمن هولاند درانتقال مفاهیم وتصویر سازی برای منظور مورد نظرش بسیار موفق عمل کرده است.

برخورد شخصیت دوم ساشا به یهودیان اسیر در فاضلاب نمایش شگرفی است از تغییر در درون ادمی

او نه تنها از جان خود مایه میگذارد بلکه از خانواده اش هم سهمی میدهد ودرنهایت بدون هیچ چشمداشت مالی دست به ایثار میزند تا انها فقط زنده بمانند.

در یکی از سکانس های پایانی که المان ها شهر را ترک کرده اند وساشا در حال بیرون اوردن انها از دخمه متعفن فاضلاب هست پیرمرد دوچرخه سواری میپرسد:

- خدای بزرگ ... این ها از کجا اومدن؟

شیگر(مرد ثروتمند یهودی) : از گور ، قربان ازگور

وشاید به همین سادگی رستاخیز درون ادمی وانعکاس ان در تاروپود زندگی قابل فهم ودرک باشد!

این فیلم روایتی است برمبنای اتفاقی واقعی درهمین محل واین یهودیان به کمک ساشا 14 ماه در تونل فاضلاب زندگی! کردند وزنده ماندند

از یهودیان زنده مانده دراین ماجرا کتابی با عنوان دختری با ژاکت سبز در سال 2008 منتشر شد.

لئوپولد ساشا در سال 1945 در حال نجات دخترش از دست سربازان روسی که اکنون جایگزین نازی ها شده اند و قرار است کماکان سیر بدبختی بشر ادامه داشته باشد(درهمین زمینه دعوت میکنم حتما فیلم های دهگانه - ده فرمان - کیشلوفسکی کارگردان شهیر لهستان را ببینید) کشته میشود ودر مراسم ختمش به طعنه یکی میگوید این سزای کسانی است که به نجات یهودیان میشتابند!

گویی ما برای مجازات یکدیگر به خداوند نیاز داریم!(نقل به مضمون از فیلم)

در نهایت این فیلم را برای دیدن به همه دوستداران سینما توصیه میکنم وامیدوارم ازدیدن فیلم لذت ببرید

منتظر نظرات ونقدهای شما عزیزان هستیم

------------------------------------------

درادامه مطلب خارج از موضوع به واقعه ای تاریخی اشاره میکنیم که ارزش توجهی بیشتر دارد!



داستان زانوزدن ویلی برانت وزیر امورخارجه المان در برابر مجسمه یادبود کشته شدگان جنگ جهانی دوم لهستان ودریافت جایزه صلح نوبل به دلیل انجام این حرکت!

عکس هایی که از سیاستمداران گرفته می شوند هر چیز را که نشان دهند، زیبایی را بر نمی تابند. اما این عکس یکی از زیباترین شاهکارهای کم یاب سیاسی را ثبت کرده است. در این عکس ویلی برانت (Willy Brandt)، وزیر خارجه وقت آلمان، را نشان می دهد که در برابر مجسمه یادبود کشته شدگان لهستان در ورشو، زانو می زند.

جالب است که بدانید لهستان در جنگ جهانی دوم، بالاترین آمار تلفات انسانی را در سطح جهانی داشت. بیش از هفت میلیون نفر با اشغال لهستان در 1939 توسط آلمان نازی جان خود را از دست دادند. و حالا فکرش را بکن که بعد از سه دهه از آن واقعه اسف بار تاریخی، آلمان وزیر خارجه اش، ویلی برانت، را به ورشو فرستاده تا دست دوستی به سوی لهستان دراز کند.

او قرار است در میدان مرکزی ورشو، کنار مجسمه یادبود کشته شدگان جنگ جهانی دوم لهستان سخنرانی کند.7 دسامبر1970 .

نفس ها در سینه حبس است و نه فقط لهستان، که دنیا چشم است و گوش، تا ببیند و بشنود او چگونه از کشورش اعاده حیثیت خواهد کرد... و او کلمه ای حرف نزد. به جای رفتن ِ پشت تریبون، با قدم های شمرده و آرام به طرف مجسمه یادبود رفت و در برابر آن زانو زد و دقایقی بعد، در برابر چشمان حیرت زده خبرنگاران و حاضران، در سکوتی سنگین جایگاه را ترک کرد...

ویلی برانت جایزه نوبل صلح 1971 را به خاطر این حرکت زیبا از آن خود کرد و مرد آن سال شد.

امروزه، یکی از میادین اصلی ِ ورشو به نام ویلی برانت است و نمای یادبودی از او، در حالیکه زانو زده است، در وسط این میدان به چشم می خورد.

دانلود انیمیشن Doll Face

انیمیشن Doll Face

دراین پست انیمیشن زیبا ومفهومی Doll Face (معنای بهتری از صورت عروسکی براش پیدا نکردم) رو برای دانلود تقدیم حضور شما میکنیم.

این انیمیشن در رسته فیلم های کوتاه قرار میگیرد وتوسط اندی هوانگ کارگردان اسیای شرقی مقیم امریکا در سال 2007 ساخته شده وبه نمایش تحسین برانگیز پارادوکس های وجودی میپردازد.

این انیمیشن در سال 2007 برنده جایزه طلایی فستیوال انیمیشن پست انلاین گردیده وبه نوعی به نقد دنیای رسانه ها نیز میپردازد که چگونه هویت انسانی را زیر سوال برده ودچار چالش وبحران میسازد.

اطاله کلام بیشتری انجام نداده وشما را به دیدن این انیمیشن زیبا وکوتاه دعوت میکنم.

دوستان اگر نقد ونظری در مورد این انیمیشن داشتند لطفا از طریق ایمیل اطلاع دهند.

موفق باشیم

دانلود انیمیشن Doll Face

حجم 15 مگابایت - فرمت mp4

دانلود کنید.


نقد فیلم روبان سفید

سینما پارادیزو ... فیلم هایی که میبینیم ... قسمت دوم ... روبان سفید

روبان سفید روبانی برای یاداوری سیاهی درون

فیلم روبان سفید The White Ribbon (به آلمانی: Das weiße Band) همانطور که کارگردان خوش ذوق ان میشائیل هانکه گفته در پی یافتن ریشه های نازیسم نه در هیاهوی سیاست که دروقایع تاریخی ودر بطن اجتماع بوده.

(میشائیل هانکه با فیلم‌های قاره هفتم و ویدیوی بنی برای تماشاگر ایرانی کمابیش نامی آشناست. اما فیلم‌های اخیر وی بخت نمایش در ایران را نیافته‌اند. هانکه متولد ۲۳ مارچ ۱۹۴۲ در مونیخ از ایالت باواریای آلمان است. در رشته‌های فلسفه، روانشناسی و تئاتر در وین تحصیل کرده و از ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۰ به عنوان نماایشنامه نویس در(Südwestfunk) کار کرده و از ۱۹۷۰ با نوشتن و کارگردانی فیلم تلویزیونی بعد از لیورپول وارد عالم فیلمسازی شده‌است. هانکه همزمان در تئاترهای اشتوتگارت، دوسلدورف، فرانکفورت، هامبورگ مونیخ، برلین و وین نمایش‌های متعددی روی صحنه برده و در فاصله ساخت فیلم‌هایش به تدریس در آکادمی فیلم وین نیز پرداخته‌است. او تا کنون فیلم‌هایی به زبان‌های آلمانی، فرانسوی و انگلیسی ساخته‌است. فیلم‌های او اغلب مشکلات جامعه مدرن را به تصویر می‌کشد.)

کرارا در مورد اینکه نازیسم وفاشیسم چگونه به یکباره از قلب اروپا سربراوردند ورویاها وایده الهای میلیونها انسان را به ورطه نابودی کشاندند خواندیم وشنیده ایم.

پس از پایان بزرگترین جنگ بشری همگان سعی در پاک کردن خویش از انگ نازیسم وفاشیسم وپاک جلوه دادن افکار وایده الهای خودشان نمودند.دوقطبی شدن جهان برای زیرسوال بردن چهره دیگری از سبعیت فکری انسانها با پایان یافتن عمر شیشه تاریک 74 ساله مارکسیسم وپاره شدن پرده اهنین مدفون در دل دیوار برلین دیگر بار ارزوی هزاران ساله بشریت برای دستیابی به یوتوپیا را عملا زیر سوال برد وتمامی اثار فلسفه خالی از لیبرالیسم دموکراسی غربی فقط ارمانشهری اقتصادی(یکجانبه به قاضی نمیروم ونمیتوان منکر ارزشهای نهادینه شده بیشماری درهمین جامعه غربی شد که براساس منویات لیبرالی شکل گرفته ولی کم کم اصول لیبرال ذاتا یک شعار باقی مانده) برای خواص خود برجای نهاده است.

چنانچه در طول فیلم نیز مشهود است اصول ومبانی تئوکراسی و اریستوکراسی نیز شدیدا به زیر سوال میرود ورفتار بارون در تمثیل از نخبه اجتماع قبل از جنگ جهانی اول به مثابه فئودالی مسلط و پدر روحانی یا همان کشیش دهکده در مقام رهبر دینی اجتماع نشان دهنده ضعف های بی پایان ونقاط کور این اندیشه هاست.

هانکه در سرتاسر فیلم با تکیه براساسی ترین مشکل انسانها در قبال رفتارها واحساساتشان یعنی استبداد درونی انسانها هنرمندانه سعی در به تصویر کشیدن دیکتاتور درونمان دارد وتا اخر فیلم با روالی ارام وقصه گویانه از زبان معلم دهکده که نقش انسان متعادل را در طول فیلم برعهده گرفته است زشتی ها وزیبایی های یک اجتماع را به تصویر میکشد.

از تلاش انسانها برای براورده کردن نیازهایشان در طبقات مختلف هرم مازلو گرفته تا رفتارهای مذموم وتلاطمات رفتارها وارتباطات اجتماعی

در تمامی طول فیلم شما شاهد اطاعتی بی چون وچرا هستید...نه اینکه اطاعت کردن از پدر ومادر یا سلسله مراتب قانونی بد باشد ولی تمایزی که هانکه به دنبال نشان دادن ان است تفاوت احترام به همراه قانون مداری واطاعت کورکورانه وخالی از تفکر است که مصداق عینی توجیه دگماتیسم است.

نازیسم،فاشیسم،مارکسیسم وهر مکتب وایده التقاط گرایانه ای که سعی بر انحصارداشته وماحصلش دیکتاتوری شده است ذاتا به دنبال این مسئله نبوده وبا مزمزه کردن قدرت ویافتن راهکار اطاعت محض در اجتماع تبدیل به سیاهی ترسناکی شده که صفحاتی از تاریخ را سیاه وخونین کرده اند.

برخورد پدر روحانی با دختر وپسرش مارتین وکلارا وتنبیه انان در قبال دیرامدنشان به خانه نخستین گام در نشان دادن روحیه سلطه جویی واستبداد فردی است.

کل خانواده به دلیل دیرامدن فرزندان شام نمیخورند وپدر برای یاداوری اشتباه وخرد کردن شخصیت پرخاشگرشان(که مقتضای سن نوجوانی وشناخت اولیه شخصت ان دوران است) روبانی سفید به مو ودست ان دو میبندد تا تذکاری باشد بر معصیت کار بودنشان ودیواری برای جلوتر نرفتن در این وادی

انگار که در دنیای داستانی داستایوفسکی دست به نقش ارایی زده است هانکه!

البته هانکه در تمامی طول فیلم سعی کرده مصادیق خشونت را از چشم ها دور نگهدارد ولی مضامین ان ر با صدای بلند فریاد میزند تا نشان دهد که چرخه خشونت وخوشنت گرایی وبازتولید خشونت از همین تک تک افراد اجتماع ودر گام اول از خانواده ها شروع میگردد.

هانکه فیلمش را با سوالی متحیرانه در مورد جمع شدن کودکان دهکده در خلوت خارج از روستا به دورهم شروع میکند وبا پارادوکسی درمورد خاطی به انتها میرساند وجواب سوال را به خود بیننده وامیگذارد تا دروجدان وافکار خویش به دنبال مقصر اصلی ونه کاراکتر فیلم بگردد ومطمئنا توانایی هانکه درانتقال این مسئله ارزش این فیلم زیبا را دوچندان نموده است.

اتفاقی که برای دکتر دهکده در حین اسب سواری می افتد وسرپرستی کودکان دکتر توسط همکار ودستیارش در نظر اول بسیار انسان دوستانه وحاکی از محبت در یک اجتماع کوچک است اما هنگامی که دکتراز بیمارستان برمیگردد و بعد از بهره برداری جنسی از دستیارش نسبت به پیری  وزشتی او اظهار تنفر میکند وسپس به دختر خود تجاوز ودست درازی میکند وبحث هایی که نسبت به همسرش که فوت کرده است باز میشوند بعد دیگری از ماجرا رو میشود.

توالی ماجراها در دهکده باعث میشود تا بیننده از هیجان خوبی که در ذات فیلم نهفته هست بهره کافی ببرد چنانچه بعد از ماجرای دکتر نوبت به مرگ زن از کارافتاده یکی از کشاورزان در اثر سقوط از چوبهای معیوب کارگاه چوب بری میرسد واعتراض وعصبانیت فرزند بزرگ خانواده وعدم توانایی پدر پیر خانواده برای اعتراض در قبال این مسئله به بارون ونهایتا خودکشی کشاورز پیر در انتهای فیلم

ازار وشکنجه پسر بارون ودر چندگام بعدی پسر عقب افتاده دستیار دکتر کارلی توسط اشخاص ناشناس وایجاد فضای پلیسی ... نامه ای که بعد از شکنجه پسر عقب افتاده یافت میشود ودر ان به عذاب وعقوبت هشدر داده شده است ... سیلی قابله دهکده بر گونه پسر مباشر به دلیل خوشحال نشدن از تولد یک فرزند پسر دیگر درخانواده ... مشاجره بارون وهمسرش بر سر درک نشدن زن از طرف شوهر خود ... کتک زدن پسر بارون به دلیل تفاوت داشتن با فرزندان مباشر وبر سر یک نی لبک ... خواب هذیان وار دختر کشیش در مورد شکنجه پسر قابله ... بحث تهدید امیز معلم وکشیش بر سر حقایق ولاپوشانی حقایق به نفع خود وخانواده یا درکل منافع انی ... اتش سوزی انبار غله بارون ... خراب کردن مزرعه کلم بارون به دلیل حس عصبانیت ناشی از مرگ مادر ... دروغ دختر دکتر در برابر اشکار شدن گناه تجاوز پدر به دختر به برادر کوچکترش و ...

این ها نمونه هایی از خشونت وچرخه بازتولید خشونت هستند که هانکه در هرسکانسی از انها سعی کرده به بهترین شکل مفاهیم مورد نظر خود را منتقل کند.

در برابر این تصاویر دیالوگی که بین پسر ودختر دکتر در سر میز نهار شکل میگیرد به نظرم نقطه عطفی بود برای نمایش واقعیت اجتماع انگونه که باید دیده شود وانگونه که باید حقایق اشکار شوند ... زمانی که پسر خردسال در مورد ماهیت مرگ سوال میپرسد ودختر بی واسطه حقیقت را شرح میدهد تا انکه ظرفیت کودک لبریز میشود.

داستان علاقمندی معلم دهکده به دختر پرستار پسر بارون وحکایت عشق او به دختر که خود راوی ماجراست تلطیف کننده فضای فیلم هست وانصافا به زیبایی در بین ان همه خشونت به تصویر کشیده شده است.

در نهایت هانکه به بهترین شکل فیلم را به پایان میرساند

جنگ جهانی اول به دلیل ترور شاهزاده پروس در صربستان شروع شد!!

چه تصویر پایانی بهتر از این میتوانست برای فیلم خود درنظر بگیرد؟

جمع شدن ذره ذره خشونت های اجتماعی بالاخره خود را در محلی زشت وهمه گیر نشان خواهد داد به مصداق اخر فشار انفجار است!

فیلم روبان سفید در جشنواره کن در سال 2009 برنده جایزه نخل طلایی شد و همچنین این فیلم برنده جایزه گلدن گلوب بهترین فیلم خارجی زبان سال 2009 شد.

کارگردان  / --- /    میشائل هانکه
تهیه‌کننده  / --- /     اشتفان آرنت
ویت هایدوشکا
میشائل کاتز
نویسنده  / --- /     میشائل هانکه
بازیگران  / --- /    اولریش توکور
فیلم‌برداری   / --- /    کریستیان برگر
تدوین    / --- /   مونیکا ویلی
مدت زمان   / --- /    ۱۵۰ دقیقه

بابت طولانی شدن این پست عذرخواهی میکنم ولی مطمئنا ازدیدن این فیلم پشیمان نخواهید شد وجزو معدود فیلم هایی هست که برای همه طیف ها وسلایق توصیه میکنم تا به تماشا بنشینند.

---------------------------------

پی نوشت :

خشونت وبازتولید خشونت به عنوان چرخه ای مخرب دراین پست ونقد این فیلم محور اصلی صحبت بوده

چندروز قبل هنگام مطالعه مقاله ای این عکس توجه منو به خودش جلب کرد وبی تناسب ندیدم تا اونو با شما به اشتراک بزارم

به نظر شما ایا میزان انتروپی وخشونت در اجتماع ما نیز بیش از اندازه بالا نرفته است؟

چه راهکاری برای کنترل این خشونت پنهان درنظر دارید؟

سینما پارادیزو...فیلم هایی که میبینیم...قسمت اول

سینما پارادیزو...فیلم هایی که میبینیم...قسمت اول

هرکسی میتونه طیفی از علایق وسلایق رو داشته باشه وقسمتی از زمان وزندگی خودش رو وقف علایق خودش بکنه

انسان ماشینی دراین روزهای سربی وخاکستری بیشتر وبیشتر درمنجلاب زندگی با ارتفاع پست غرق میشه وروز بروز از تعداد کسانی که سعی دارن بیشتر از همیشه خودشون رو بفهمن ودرک کنند کاسته میشه

البته دیدن فیلم یا خوندن کتاب یا هر مزیتی که بتونیم فکرش رو بکنیم چه درحوزه علم چه دروادی اخلاق وچه در دنیای هنر نمیتونه تضمین کننده وتعریف کننده مطلقی برای این موضوع باشه ولی این تلنگریست که بیشتراز بقیه میتونم به خودم بزنم!

متاسفانه این روزها بوی مشام آزار انسانهای کوتوله سبب اشفتگی فکری شده وپناه بردن به دنیای فیلم وکتاب وخلوتکده ای به نام وبلاگ شخصی یکی از اخرین راهکارهای جستجوی خویشتن شده!

برای دوستانی که شاید دراین سه سال عادت به دیدن چنین پست هایی نداشته اند وروال کار وبلاگ را در پست های حوزه مهندسی دنبال کرده اند اندکی تعجب هدیه خوبی نیست ولی تمام سعیم براین است تا نتیجه کار ومحتوای پست ها در ضمن این موضوع اثر بخش ومفید باشد.

سینما پارادیزو بخشی از محتوای وبلاگ با هدف معرفی ونقد فیلم ها وانیمیشن هایی است که از دید خودم ارزش معرفی را داشته اند.

نه به ژانر خاصی وابسته ام ونه به سینمای خاصی

نقدها ومعرفی ها هم کاملا شخصی است وهیچگونه رنگ وبوی حرفه ای گری ندارد کما اینکه از روز اول نوشتنم در دنیای مجازی برای اموختن نوشته ام وانچه انتقال داده ام ماحصلی بوده از انچه فراگرفته ام ودراین حال دانسته هایم درقبال انچه نمیدانم قیاس قطره ودریاست...

مایه مسرت وخوشحالی بنده خواهد بود اگر دوستان نقد یا مطلبی در زمینه فیلم یا کتاب داشته باشند وبخواهند که به اسم خودشان در وبلاگ ودر این زمینه موضوعی منتشر شود.

مطالب این نوشتارها که به صورت سلسله وار ادامه خواهد داشت از نوشته های شخصی خودم هست وبازنشر انها با ذکر منبع کاملا ازاد وسعیمان براین است تا نقدهای خوب دیگران را هم معرفی کنیم تا ارزشهای یک اثر به بهترین شکل نمایان گردد.

شاد وسربلند باشید

-----------------------------------------

پی نوشت:

سینما پارادیزو (به ایتالیایی: Nuovo Cinema Paradiso) فیلمی است ایتالیایی به کارگردانی جوزپه تورناتوره و با بازی فیلیپ نوآره ساخته شده به سال ۱۹۸۸. این فیلم در ۶۲امین مراسم اهدای جایزه اسکار موفق به کسب اسکار بهترین فیلم غیر انگلیسی‌زبان شد.

موضوع این فیلم سانسور و همچنین عشق می‌باشد . آهنگ این فیلم را انیو موریکونه آهنگ‌ساز برجستهٔ ایتالیایی ساخته است .

این فیلم با تغییراتی از سیمای جمهوری اسلامی نیز پخش شده است.

فیلم با اطلاع یافتن قهرمان میان‌سال داستان از مرگ آپاراتچی سینمای روستای محل تولد خود در سیسیل آغاز می‌شود. با شنیدن این خبر، وی کودکی و جوانی خود در روستا و خاطراتی که با سینمای آن "سینما پارادیزو" داشت مرور می‌کند و در نهایت تصمیم به سفر به روستا بعد از سی‌سال می‌گیرد.