عوامل مؤثر بر مدیریت سود در شرکت های پذیرفته شده در بورس تهران
چکیده
در این تحقیق عوامل موثر بر مدیریت سود در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بررسی شده است. این مطالعه ی بر اساس طرح تحقیق نیمه تجربی انجام شده است و برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آماری مدل رگرسیون لجستیک، ضریب همبستگی، کای دو و همچنین مقایسه ی میانگین ها استفاده شده است.
بر اساس نتایج تحقیق در سطح معناداری پنج درصد، عواملی مانند تغییر در عملکرد شرکت و پیش بینی رشد سود های آینده ی شرکت با مدیریت سود رابطه ی مستقیم دارد. اما، بین مدیریت سود و پارامترهایی نظیر اندازه ی شرکت و ساختار مالکیت آن، رابطه ی معنی داری وجود ندارد.
مقدمه
به اعتقاد اسچیپر( 1989) مدیریت سود مداخله ی هدفمند در فرآیند گزارشگری مالی برون سازمان شرکت به قصد کسب منافع شخصی است. بلکویی( 2004) معتقد است مدیریت سود بخشی از حسابداری طراحی شده است. یعنی ایجاد هدف و تصویر از پیش ساخته برای انتقال اطلاعات با به کارگیری اطلاعات حسابداری است. هموار سازی سود، مدیریت سود، حسابداری ساختگی و قصورهای سیستم حسابداری جنبه های مختلف حسابداری طراحی شده هستند.
طبق تحقیقات دیجورج و دیگران( 1999) سرمایه گذاران و مدیران شرکت ها به دقت به گزارشگری سود شرکت توجه می کنند. مدیریت از اهمیت سود برای ذی نفعان شرکت آگاهی دارد و پاداش خود را پیامد طبیعی سود حسابداری می داند. نتایج تحقیق بال و براون (1968) نشان داد که تغییرات سود حسابداری و قیمت سهام هم جهت و مرتبط هستند. یعنی اطلاعات سود حسابداری دربرگیرنده ی عواملی است که بر قیمت سهام موثر بوده و می تواند سودمند واقع شود.
تحقیقات متعدد (داروق و دیگران، 1998؛ دچو و اسکینز، 2000؛ اسچیپر، 1998؛ فیلدز و دیگران، 2001؛ نلسون و دیگران، 2002) نشان داده است دریافت پاداش، قراردادهای وام، بازار سرمایه، هموار سازی سود و پارامترهای سیاسی از مهم ترین انگیزه های مدیریت سود هستند.
هیلی و واهلن (1999) معتقدند مدیریت سود زمانی انجام می شود که مدیران، قضاوت و سلیقه ی خود را در گزارشگری مالی با هدف گمراه کردن کاربران اطلاعات مالی به کار ببرند. در این حالت، مدیران روش هایی در سیستم حسابداری و گزارشگری سود انتخاب می کنند که منعکس کننده ی اوضاع واقعی اقتصادی شرکت نیستند.
از دیدگاه دیجورج و دیگران (1999) مدیریت سود هم در دامنه ی گزارشگری مالی و حسابداری تعهدی و هم در سایر فعالیت ها و اقدام های مدیریت صورت می گیرد. اما، بیشتر محققانی نظیر هیلی ( 1985) ، اسچیپر (1989) و بلکویی ( 2004) مدیریت سود را بیشتر در محدوده ی گزارشگری مالی و حسابداری تعهدی امکان پذیر می دانند. فاما و جنسن (1983) و بیتی و دیگران ( 2002) معتقدند شرکت های سهامی عام به دلیل تئوری نمایندگی در مقایسه با شرکت های سهامی خاص انگیزه های بیشتری برای اجرای مدیریت سود دارند
. نتایج تحقیق هاکرمن و زمیجوسکی (1979) نشان داد مدیران شرکت هایی که پاداش خود را بر مبنای سود حسابداری دریافت می کنند، برای بیشتر نشان دادن سود از روش های حسابداری افزایش دهنده ی سود استفاده می کنند.
2. مبانی نظری و پیشینه ی تحقیق
در این تحقیق پارامترهایی مانند اندازه ی شرکت، ساختار مالکیت،تغییر در عملکرد شرکت و پیش بینی رشد سود های آینده ی شرکت به عنوان عوامل موثر بر مدیریت سود بررسی شده اند. اینک تحقیقات مربوط به هر یک از پارامترهای مزبور به اختصار بیان می شوند.
اندازه ی شرکت
موزز (1987) معتقد است هر چه اندازه ی شرکت بزرگتر باشد، مدیران این شرکت ها انگیزه ی بیشتری برای مدیریت سود خواهند داشت. زیرا، با بزرگ تر شدن شرکت ها، مسئولیت پاسخ گویی مدیران در مقابل ذی نفعان بیشتر، افزایش می یابد. بیتی و دیگران(2002) به این نتیجه رسیدند شرکت های بزرگ تر در مقایسه با شرکت های کوچک تر، از مدیریت سود بیشتری استفاده می کنند.
ماتسوموتو (2002)، بارتون و سیمکو (2002) و فرانکل و دیگران (2002) معتقدند هر چه اندازه ی شرکت بزرگ تر شود، احتمال دست یابی ساختگی به شاخص از قبل تعیین شده سود افزایش می یابد.
ساختار مالکیت
بلک (1992) معتقد است مدیران شرکت هایی که مالکان متعدد دارند و از سهامداران عمده برخوردار نیستند، انگیزه ی بیشتری برای مدیریت سود دارند. زیرا، هزینه ی پردازش اطلاعات برای سهامداران جزء توجیه اقتصادی ندارد. در نتیجه، آنان مجبورند به اطلاعات سود و زیان گزارش شده توسط مدیریت شرکت ها اتکا کنند.
برگستاهلر و دیچو (1997) نتیجه گرفتند سرمایه گذاران شرکت های دارای مالکان متعدد و فاقد سهامداران عمده به جای پردازش دقیق اطلاعات مورد نیاز خود، بر معیارهای کم هزینه یی مانند شاخص های مبتنی بر سود اتکا می کنند. آنان معتقدند هر چه تعداد سهامداران جزء یک شرکت بیشتر باشند، احتمال اتکا بر شاخص های ساده ی سود افزایش می یابد. در نتیجه، در این حالت اتکا بر شاخص های سود باعث افزایش احتمال مدیریت سود می شود. در پایان، برگستاهلر و دیچو به این نتیجه رسیدند که در شرکت های دارای سهامداران متعدد و متنوع در مقایسه با شرکت های دارای سهامداران عمده، احتمال انجام مدیریت سود بیشتر است.
بیتی و دیگران(2002) به این نتیجه رسیدند که در شرکت های سهامی خاص که مالکیت آنها متعلق به چند نفر است، احتمال انجام مدیریت سود در مقایسه با شرکت های سهامی عام، بیشتر است. بهاتاچاریا (2001) معتقد است گروهی از فعالان بازار سرمایه به ویژه سهامداران جزء شرکتهای سهامی که دارای تحلیل گران مالی کافی نیستند، بر شاخص های ساده ی سود اتکای بیشتری می کنند.
دچو و دیگران(1996) معتقدند شرکت هایی که تعداد اعضای هیأت مدیره ی آنها زیاد است و این اعضا نیز عمدتاً موظف هستند، در مقایسه با دیگر شرکت ها، از مدیریت سود، بیشتر استفاده می کنند. همچنین، آنان به این نتیجه رسیدند احتمال انجام مدیریت سود در شرکت هایی که مدیر مالک آن نیز هست، کمتر از شرکت های دیگر است.
داروق و دیگران (1998) معتقدند بین ساختار مالکیت و مدیریت سود رابطه وجود دارد. ساختار مالکیت نیز در شرکت های مختلف متفاوت است. در آمریکا بخش اعظم سهام شرکت ها، متعلق به موسسات مالی و شرکت های سرمایه گذاری است. شرکت های سرمایه گذاری و سرمایه گذاران جز دارای افق سرمایه گذاری کوتاه مدت هستند. اما، شرکت های هلدینگ دارای افق سرمایه گذاری بلند مدت هستند. آنان نتیجه گرفتند اگر سهامداران دارای افق سرمایه گذاری کوتاه مدت، سهامداران عمده ی یک شرکت را تشکیل دهند، احتمال انجام مدیریت سود در این شرکت ها زیاد است.
به اعتقاد پورتر (1992) در شرکت هایی که سرمایه گذاران نهادی بخش عمده ی مالکیت شرکت را به عهده دارند، به دلیل این که آنان بر سودهای نزدیک به سودهای پیش بینی شده تاکید می کنند، احتمال انجام مدیریت سود در مقایسه با دیگر شرکت ها بیشتر است. پورتر بیان می کند مدیران چنین شرکت هایی از هزینه های عدم دستیابی به سودهای مورد نظر سرمایه گذاران نهادی آگاه هستند. بنابراین، سعی می کنند با مدیریت سود، به شرایط مورد نظر سرمایه گذاران مزبور برسند.
ماتسوموتو (2002) به این نتیجه رسید شرکت هایی که عمده ی سهام آنها متعلق به سرمایه گذاران نهادی است، با احتمال بیشتری از مدیریت سود برای دستیابی به شاخص از پیش تعیین شده (سود) استفاده می کنند. بوشی (1998) معتقد است احتمال انجام مدیریت سود در شرکت هایی که مالکیت به طور عمده متعلق به سرمایه گذاران نهادی است، در مقایسه با دیگر شرکت ها، بیشتر است. زیرا، رفتار سرمایه گذاران نهادی متغیر و موقتی است و هدفشان حفظ و نگهداری سهام برای یک دوره ی کوتاه مدت است.
بارتون و سمیکو (2002) و فرانکل و دیگران(2002) نیز به این نتیجه رسیدند که ساختار مالکیت بر مدیریت سود موثر است و انگیزه یی قوی برای انجام آن است.
متن کامل تحقیق با عنوان عوامل مؤثر بر مدیریت سود در شرکت های پذیرفته شده در بورس تهران با فرمت ورد را از لینک زیر دریافت نمایید :
دانلود کنید.
پسورد : www.spowpowerplant.blogfa.com