«مقدمه‌اي بر توسعه پايدار»

مقدمه
در آغاز قرن 21، جهان شاهد علائمي از نگراني‌ها‌ي شديد در رابطه با مجموعه سيستم‌هاي اجتماعي، اقتصادي و زيست‌محيطي مي‌باشد. جمعيت جهان در سال 2000 به 6 ميليارد نفر رسيده است. در حالي كه اين ميزان در سال 1980، 4/4 ميليارد نفر بوده است و انتظار مي‌رود در سال 2025، جمعيت جهان به 8 ميليارد نفر برسد.(2002 UNCSD,).
افزايش مصرف و فقر باعث ايجاد فشار شديدي بر محيط‌زيست شده است. در بسياري از مناطق، وضعيت محيط‌زيست نسبت به چند دهه اخير شكننده‌تر شده است. علي‌رغم بهبود و اصلاح قابل توجه وضعيت رودخانه‌ها و كيفيت‌ هوا در مناطقي مثل اروپا و شمال آمريكا، شاهد يك افول در مسائل زيست‌محيطي، به ويژه در بخش‌هاي وسيعي از مناطق در حال توسعه جهان هستيم. (2002 UNEP,).
در اين مورد تاكنون هشدارهاي قابل ملاحظه‌ و زنگ خطرهايي به صدا درآمده است.
گزارش برنامه محيط‌زيست سازمان ملل متحد 2002-GEO(2002 UNEP,) مثال‌‌هاي ويژه‌اي را در اين ارتباط بيان كرده است:
- نزديك به 2000 ميليون هكتار خاك، معادل 15 درصد از زمين‌هاي جهان يا بيش از مجموع كل زمين‌هاي كشورهاي آمريكا و مكزيك در اثر فعاليت‌هاي انساني از بين رفته است. در حدود   از اين مقدار كه شامل 350 ميليون هكتار مي‌باشد به شدت در معرض تخريب قرار گرفته است. تخريب شديد خاك، مي‌تواند خسارت‌هاي جبران‌ناپذيري به بار آورد به طوري كه قدرت بازيابي آن وجود ندارد.
- نزديك به نيمي از رودخانه‌هاي جهان به طور شديد و جدي آلوده شده و از ميان رفته‌اند.
- نزديك 24 درصد(1130 گونه) پستانداران و 12 درصد(1183 گونه) از پرندگان اخيراً در ليست گونه‌هاي در معرض خطر جهاني قرار گرفته‌اند.
- تخريب لايه اوزون كه زمين را از اثرات نامطلوب اشعه‌هاي مخرب حفاظت مي‌كند، اكنون به مراحلي رسيده كه در سپتامبر 2000 حفره ايجاد شده در آن به بيش از مساحت اقيانوس منجمد شمالي افزايش يافته است(بيش از 28 ميليون كيلومتر مربع).
- افزايش گاز CO2 كه مهمترين گاز در پديده گرم شدن زمين است سبب شده كه ميزان آن به PPm367(25 درصد بيشتر از 150سال گذشته) برسد. هيدروژن و ساير گازهاي گل‌خانه‌اي چون متان و هالوكربن‌ها نيز افزايش يافته است. و همچنين ديگر موارد قابل ملاحظه‌ شامل
(UNPP, 2002):
- 40 درصد جمعيت جهان كه شامل حدود 80 كشور مي‌باشد از كمبود آب رنج مي‌برند.
نزديك به 2/1 ميليارد نفر از مردم از آب آشاميدني سالم و 4/2 ميليارد نفر از بهداشت مناسب بويژه در آسيا و آفريقا محروم هستند.
- نزديك 8/2 ميليارد نفر داراي درآمد روزانه كمتر از 2 دلار هستند كه 2/1 ميليارد نفر از آنها به سختي و با ميزان كمتر از 1 دلار در روز به زندگي مي‌كنند.
- هر ساله حدود 11 ميليون كودك به خاطر عوامل تهديد كننده از بين مي‌روند. سوء تغذيه، كمبود بهداشت، سلامت و آموزش باعث ناپايداري و زوال مي‌گردد.
افزايش مصرف منابع كمياب و عواملي مثل رشد جمعيت و رشد نامتعادل، پيشرفت و توسعه كشورهاي مختلف را به خطر مي‌اندازد.
بديهي است كه توسعه اقتصادي مي‌تواند اثرات ناخواسته اجتماعي و زيست‌محيطي، شامل تغيير آب و هوا، استفاده بيش از اندازه منابع آب شيرين، كاهش تنوع زيستي و افزايش نابرابري‌ها را به همراه داشته باشد.
توسعه پايدار يك دستاورد در توسعه مي‌باشد كه با فعاليت‌هاي همه جانبه اقتصادي با حفظ محيط‌زيست و مسائل اجتماعي مرتبط با آن، همراه است.

گسترش مفهوم توسعة
مفهوم توسعه پايدار كه در سال 1980 ميلادي مطرح شد در واقع پاسخي بوده به تأثيرات مخرب زيست‌محيطي و اجتماعي؛ و در كل به مفهوم«رشد اقتصادي» بوده است. اين عقيده از جريانات زيست‌محيطي نشأت گرفته است. اولين مفهوم اصلاح شده توسعه پايدار در دنيا بوسيله برنامه محيط‌زيست UN، صندوق حيات وحش جهاني، اتحاديه بين‌المللي براي حفاظت از منابع طبيعي در سال 1980 ميلادي بيان گرديد. (1980=UNEP/wwF, IUCNNR)
مفهوم اصلاح شده اوليه به اين مسئله تأكيد دارد كه:
براي اينكه توسعه، پايدار باشد بايد فاكتورهاي اجتماعي و اكولوژي و اقتصادي را در منابع زنده و غيرزنده و فعاليت هاي مختلف(چه استفاده كوتاه مدت و يا بلند مدت) و يا عدم استفاده در نظر داشت(NEP/wwF, IUCNNR, 1980).
سه پيش شرطي كه در رابطه با سياست‌هاي توسعه در نظر گرفته شده ‌است عبارتند از: حفظ جريانات اكولوژي، استفاده از منابع وحفظ تنوع ژنتيكي.
مفهوم توسعه پايدار بعد از مقبوليت بيشتري كه در كنفرانس جهاني محيط‌زيست و توسعه پيدا كرد(WCED) در گزارش«آينده مشترك ما» منتشر شد(گزارش Brundtland در سال 1987) گزارش WCED يك نقطه مبنا و شروع را براي همه مباحث آينده در رابطه با توسعه پايدار ايجاد كرد. نقطه شروع براي كار كميسيون شناخت آنچه كه بشريت را در آينده مورد تهديد قرار خواهد داد، مي‌باشد.«آينده مشترك ما» با اين مقدمه شروع مي‌شود كه:
«زمين يكي است ولي جهان يكي نيست. همه كشورها براي بقاء و كسب موفقيت بدون توجه به اثرات آن بر سايرين تلاش مي‌كنند. در اين شرايط تنها عده كمي از مصرف كنندگان مي‌توانند با توليدات آينده باقي خواهند ماند و بيشتر مصرف كنندگان به سختي و با كمترين ميزان امكانات و با گرسنگي، بيماري و مرگ زودرس و بدبختي دست و پنجه نرم خواهند كرد»(1987، WCED) .
گزارش براي مقابله با چالش‌هاي مصرف بيش از اندازه و از ميان برداشتن فقر، تعريفي از توسعه پايدار ارائه داده است:«توسعه‌اي كه نيازهاي امروز را بدون به مخاطره انداختن توانايي توليد براي آينده مرتفع مي‌سازد».
در مقابل عوامل عدم توسعه يافتگي، WCED چندين عمل هدفمند شده در تضمين زندگي با كيفيت مناسب را براي مردم جهان پيشنهاد مي‌كند:
- تنظيم رشد
- تغيير كيفيت رشد
- برآورد نيازهاي اصلي و انتظارات براي غذا، انرژي، آب و بهداشت
- تضمين يك سطح ثابت و پايدار از جميعت
- حفظ و گسترش منابع اوليه
- بازبيني دوباره تكنولوژي و مديريت بحران
- دخيل كردن و تركيب ملاحظات اقتصادي، زيست‌محيطي در جريان تصميم‌گيري‌ها.
بعد از گزارش Brundtland، يك سري از رويدادها و بدعت‌ها براي اصلاح توسعه پايدار، به صورتي كه امروزه شاهد آن هستيم ايجاد شد.
بدون شك يكي از اين رويدادهاي مهم در اين زمينه، كنفرانس  بين‌المللي محيط‌زيست و توسعه است كه به طور غيررسمي با عنوان Earth Summit(كنفرانس زمين) معروف شده است.
در كنفرانس زمين كه در سال 1992 در(ريودژانيرو) برگزار شد، حدود 180 كشور جهان تعهدنامه توسعه و محيط‌زيست را كه در 27 اصل تنظيم شده بود را امضاء كردند. چارچوب و موضوعات كلي كميسيون شامل تغيير آب و هوا، تنوع زيستي و اصول جنگل نيز به امضاء مديران شركت كننده رسيد.
برنامه عملي جهاني(21 دستور) براي هدايت و تداوم الگوي توسعه پايدار تدوين گرديده و پيشنهاد مي‌كند كه همه كشورها مي‌بايست استراتژي‌هاي توسعه پايدار ملي را برپا نمايند. سال بعد در سپتامبر 2002، كنفرانس‌ جهاني توسعه پايدار(WSSD) با حضور 183 كشور در ژوهانسبورگ برگزار شد. حاضرين با يك اتفاق نظر از تعهد و الزام واقعي براي رسيدن به موضوعات توسعه پايدار حمايت كردند كه شامل(WSSO, 2002):
- كاهش سطح فقر به ميزان نصف تا سال 2015
- تشويق و بهبود توسعه در چارچوب يك برنامه 10 ساله براي تسريع در جابجايي و حركت به سوي پايداري توليد و مصرف
- تنوع بخشيدن در تأمين انرژي از منابع گوناگون 
- افزايش دادن منابع انرژي قابل توجيه از نظر اقتصادي و داراي مقبوليت اجتماعي و زيست‌محيطي
- تسريع، توسعه و انتشار انرژي مؤثر و تكنولوژي‌هاي حفاظتي انرژي با توجه به بهبود و گسترش تحقيقات
- توسعه مديريت منابع يك پارچه آب و برنامه‌هاي تأمين آب در سال 2005
- موفقيت در جلوگيري از كاهش چشمگير تنوع زيستي تا سال 2010.
كنفرانس ژوهانسبورگ باعث تقويت و پايداري دستور 21، تحكيم و گسترش يافته‌هاي توسعه پايدار به ويژه در ارتباط با فقر، محيط‌زيست و استفاده از منابع طبيعي شد.
توسعه پايدار بعنوان يك اصل عمومي و هدف پيشرفته پذيرفته شده و يك سطح گسترده‌اي را براي سياست گذاران ايجاد كرده است. به همين دليل ما شاهد بدعت‌هاي جديد قانوني در حوزه سياست‌ها، تكنولوژي، دستاوردهاي علمي و آموزشي هستيم.
در حال حاضر مفهوم توسعه پايدار فعاليت‌هاي اقتصادي، خصوصي، دولتي را در سطوح مختلف تحت تأثير قرار داده است و بر نوع انتخاب اجتماعي و فردي در زندگي مؤثر مي‌باشد.
در سه دهه اخير بحث درباره چگونگي پايدار بودن تمامي توليدات، مجموعه‌اي از تعريف‌ها را ايجاد كرده است. ميزان وسيعي از گروه‌ها(بخشي از دولت‌هاي ملي تا سازمان‌هاي بين‌المللي) با اين مفهوم هماهنگ شده‌اند و آن را در همكاري‌ها و فعاليت‌هايشان وارد كرده‌اند.
براي مثال در دولت انگليس استراتژي توسعه پايدار اين گونه تعريف مي‌شود: يك مفهوم ساده از تضمين زندگي با كيفيت بهتر براي هر كسي كه در حال يا در آينده زندگي خواهد كرد(DETR, 1999). اين استراتژي تأكيد مي‌كند كه ابزار توسعه پايدار در جهان و انگليس شامل 4 موضوع است:
- پيشرفت اجتماعي كه به عنوان نياز براي هر شخصي تلقي مي‌شود.
- حفاظت مؤثر از محيط‌زيست
- استفاده محطاطانه از منابع طبيعي
- دستيابي و حفظ سطوح بالاي رشد اقتصادي و اشتغال.
اكنون بسياري از كشورهاي در حال توسعه و توسعه يافته به يك تعامل و هماهنگي پايدار در برنامه‌ريزي ملي خود دست يافته‌اند.
براساس گزارشاتي كه از دولت‌ها در سطح ملي دريافت شده قبل از WSSD در سال 2002 ، حدود 85 كشور بعضي از استراژي‌هاي پايداري ملي خود را تدوين نموده‌اند، اگر چه محتوا و تأثيرات اين استراتژي‌ها به طور قابل ملاحظه‌اي از يك كشور به كشور ديگر متفاوت بوده است
(UNCSD, 2002).
مفهوم توسعه پايدار تحولي در بخش تجاري بوجود آورد. در سه دهه اخير يافته‌ها و مقبوليت توسعه پايدار در بخش تجاري رشد قابل ملاحظه‌اي داشته است. بسياري از كمپاني‌هاي در حال پيشرفت، شروع به تزريق پايداري در استراتژي‌ها و فعاليت‌هاي خود نموده‌اند.
اين طرز فكر براي مثال بعد از كنفرانس جهاني تجارت براي توسعه پايدار(WBCSD) منجر به يك ائتلاف وسيع از 165 كمپاني بين‌المللي براي تدوين يك ميثاق‌نامه مشترك براي توسعه پايدار از طريق سه اصل رشد اقتصادي، تعادل اكولوژيكي و پيشرفت و ترقي اجتماعي گرديد.
(اگر چه همه اجزاء شركت كننده در WBCSD موارد تصويب شده زيست‌محيطي را سرمشق فعاليت‌ها و برنامه‌هاي خود قرار ندادند.)
بسياري از سازمان‌هاي حرفه‌اي شامل انجمن‌هاي علمي و مهندسي توسعه پايدار را در تبليغات و قوانين خود دخيل كرده‌اند.
بطور مثال در يك گردهمايي در ملبورن، نمايندگان 20 سازمان مهندسي شيمي خودشان را براي استفاده از مهارت‌ها براي بهبود كيفيت زندگي، گسترش فرصت‌هاي شغلي، توسعه اجتماعي، پيشرفت  اقتصادي و حفاظت از محيط‌زيست، هماهنگ و سازماندهي كرده‌اند و با انجام برنامه‌‌هاي زيست‌محيطي كمك شاياني به گسترش مفهوم توسعه پايدار داشته‌اند.
يكي از مهمترين و مؤثرترين تعاريف در اين زمينه از«استراتژي براي حيات پايدار» گرفته شده است.(UNEPIWWF/IUCN). تعريف ديگري كه از تلفيق نظريات و مكتوبات UNEP، اتحاديه بين‌المللي براي حفظ طبيعت (IUCN) و WWF كه براي توسعه پايدار آمده عبارت است از:«بهبود كيفيت زندگي در كنار حفظ ظرفيت حاصل اكوسيستم‌هاي حمايت كننده» و در يك شباهت جزئي«علمي براي پايداري جهاني» مي‌باشد. مجموعه دانشمندان فعال در اين زمينه نيز بيان مي‌كنند كه بشر مي‌بايست در محدوديت سيستم‌هاي طبيعي زندگي كردن را بياموزد در حالي كه به يك تضمين از استانداردهاي كافي و مناسب براي همه افراد وجود داشته باشد.
اين‌ها تنها بخشي از اصطلاحاتي است كه طي سال‌هاي اخير يافته‌هاي ما را در رابطه با معاني توسعه پايدار در جنبه‌هاي مختلف تحت تأثير قرار داده است. اصول توسعه پايدار و بسياري از موضوعات آن اكنون به طور وسيعي هماهنگ و اصلاح شده است. مثلاً دستور 21 اين سؤال را كه مفهوم و معني توسعه پايدار چيست؟ را به سؤال«چگونه ما در توسعه پايدار موفق خواهيم بود؟» تغيير داده است.
در عمل امروزه جريان گسترش مفاهيم توسعه پايدار نسبت به استفاده كاربردي از مفهوم آن بيشتر و محسوس‌تر است.
WSSD در سال 2002 خاطر نشان مي‌كند كه توسعه پايدار هنوز براي اكثر جوامع يك مفهوم تئوري است.

 توسعه پايدار(اسباب و امكانات):
توسعه پايدار در واقع يك چارچوب براي ايجاد تغييرات در ليست دستورالعمل‌ها براي موفقيت آن به وجود آورده است. اين يك مورد در حال رشد و تكامل است و انتقال آن براي پايداري جامعه نيازمند روش‌هايي مي‌باشد كه ما را با سطح مصرف مواد و خسارت هاي زيست‌محيطي(براي كاهش آنها) آشنا مي‌سازد.
براي رسيدن به موارد بالا محدود كردن مواد و انرژي در اقتصاد، يافتن راهكار‌هايي مصرف بهينه در مقابل با نيازها و در مقابل افزايش بازيافت مواد و استفاده از فناوري‌هاي پايدار لازم خواهد بود. بايست توجه كرد كه حركت به سمت يك مسير پايدار، تنها به مديريت بهتر اقتصاد و محيط‌زيست‌ خلاصه نمي‌شود، بلكه داشتن شرايط مطلوب اقتصادي- اجتماعي براي تضمين پايداري فعاليت‌هاي كوتاه مدت و بلند مدت لازم است.
تا زماني كه اقتصاد صنعتي مسئله فقرزدايي و احياء دوباره فرصت‌هاي شغلي را ناديده بگيرد، نمي‌توان به يك پايداري طولاني مدت اميدوار بود.
مفهوم صحيح پايداري يك اطمينان و تضمين از كيفيت رضايت بخش زندگي را براي هر كس به دنبال دارد. البته در برخورد با اين موضوع فقط كاهش ميزان فعاليت‌هاي آلوده كننده و جلوگيري از افزايش سطح مصرف كافي نيست بلكه ايجاد فعاليت با برنامه‌ريزي مناسب براي كاهش فقر و موفقيت در رسيدن به عدالت بيشتر و تقويت فرصت‌ها در داخل و خارج كشورها نيز لازم مي‌باشد.